فیلم

نقد و بررسی «هاچی: داستان یک سگ»

با دانستن داستان واقعی پشت آن، Hachiko: A Dog’s Story (2009) به نوعی به سبک مستند صحنه‌ای ساخته شده است، شبیه به نوع فیلم‌هایی که اغلب در کانال‌های مستند دیده می‌شوند (مثلاً NatGeo)، اما بدون راوی است که بسیار رایج می باشد.

در بازگویی داستان پیوند مشترک بین سگ و صاحبش، آنقدر معمول است که طبیعی به نظر می‌رسد، فیلم با سرعت آهسته پیش می‌رود و اتفاقات یک زندگی عادی را دنبال می‌کند، البته که دارای مضامین کمدی و دراماتیک گاه به گاه است.

حتی با گذشتن از نقطه اوج دراماتیک، زمانی که اعمال رایج محبت و وفاداری به سوی چنین وفاداری ناشنیده ای و از خود گذشتگی نهایی تکامل می یابد، سرعت داستان گویی تغییر نمی کند و اساساً بر جزئیات ظریف و ساختار احساسی تکیه می کند.

البته، این داستان ممکن است همه را جذب نکند، مشروط بر اینکه اکثریت مخاطبان فیلم امروزه به شدت به صحنه‌های پر سرعت و پر اکشن، دریافت هیجان از محیط و تعلیق سبک سه‌بعدی CG، دامنه‌های حجم بالا و برجسته‌سازی‌های تهاجمی و اغلب بی‌ادبانه از هر ماهیت دیگری وابسته هستند.

با این حال، برای کسانی که می توانند بدون آن ها فیلم تماشا کنند، و علاقه خود را حتی در یک داستان ساده زنده نگه می دارند، و از درگیری عاطفی شانه خالی نمی کنند (که انگار می توان این موضوع را کنترل کرد)، به راحتی متوجه می شوند که صرفاً زیبایی و گرما آن ها را درگیر می کنند.

هاچی فیلمی بر اساس داستان واقعی سگی در ژاپن به نام هاچیکو است که حتی پس از فوت صاحبش هر روز در ایستگاه قطار منتظر می ماند تا صاحبش برسد.

مجسمه ای از هاچیکو وجود دارد که در خارج از ایستگاه شیبویا در توکیو قرار دارد. اکنون این مجسمه محبوب ترین مکان برای توکیویی ها برای ملاقات با دوستان خود قبل از رفتن به خرید یا صرف غذا در شیبویا است.

برخلاف دیگر بازسازی‌های ژاپنی، این فیلم در واقع به داستان اصلی اعتبار می‌دهد تا این حس را نداشته باشید که هالیوود می‌خواهد آن را متعلق به خود بنامد. همه بازیگران در فیلم کار فوق العاده ای انجام می دهند و به شما این احساس را می دهند که انگار بخشی از جامعه ای هستید که سگ را در آغوش گرفته اید.

این واقعاً برای بینندگانی که پیوند خاصی با حیوانات خانگی خود دارند طنین انداز است،

این داستان واقعی یک پروفسور است که توله‌ای (هاچیکو) را به سرپرستی قبول می‌کند و تبدیل به سگی وفادار می‌شود که در ایستگاه قطار منتظر اربابش می‌ماند، وقتی او برای کارش می‌رفت تا برگشت.

یک روز پروفسور بر اثر سکته قلبی مرد و سگ این حقیقت را نمی دانست. این سگ 9 سال و 9 ماه و 15 روز بعد تا زمان مرگش همچنان منتظر اربابش بود.

هاچیکو مونوگاتری اصلی یک فیلم درام ژاپنی محصول 1987 به کارگردانی سیجیرو کویاما و با بازی تاتسویا ناکادای، کائورو یاچیگوسا، ماکو ایشینو و ماسومی هاروکاوا است. Hachi: A Dog’s Tale بازسازی مدرن سال 2009 است و ریچارد گیر بازیگر کهنه کار در نقش پروفسور (پارکر ویلسون) بازی می کند.

داستان اساساً با تغییرات جزئی در فیلمنامه برای انطباق با نسخه آمریکایی یکسان است. ریچارد گیر بازیگر فوق العاده ای گرم و دوست داشتنی است. شما باید یک افسر و یک جنتلمن (1982) را ببینید که بهترین فیلم او محسوب می شود. بازی او در این فیلم مثل همیشه حرفه ای است.

کری هیرویوکی تاگاوا (کیک بوکسور 2، مسابقه در توکیو کوچک، مورتال کمبت) و جوآن آلن (شکارچی انسان، Face/Off) نقش‌های فرعی کوچکی دارند.

اما ستاره واقعی هاچی توله سگی است که بالغ می شود و در راه رسیدن به پایانی دلخراش، احساسات بیننده را کاملاً در اختیار می گیرد. این یک فیلم خانوادگی است که پس از دیدن آن احتمالاً برای مدت طولانی فراموشش نخواهید کرد.

داستان هنوز هم بسیار خوب، بسیار خاطره انگیز و در نقاطی نزدیک به پایان بسیار تاثیرگذار است. طبیعی است که فیلم عالی باشد زیرا خود داستان واقعی بسیار تأثیرگذار است.

یکی از چیزهایی که این فیلم را از سایر فیلم‌هایی که حیوانات درگیر می‌کنند متمایز می‌کند این است که چگونه آنها به واقعیت چسبیده‌اند به جای اینکه برخی عناصر را وارد کنند تا آن را سرگرم‌کننده‌تر کنند.

آنچه در یک فیلم مهم است این است که بعد از تماشای آن چقدر شما را متفاوت می کند. این می تواند از نظر فنی بسیار عالی باشد و شما را در مورد چگونگی ساختار یک روایت شگفت زده کند، شما را به فکر کردن درباره یک موضوع از منظری کاملاً منحصر به فرد وادار کند یا فقط شما را به فکر فرو ببرد.

این همچنین یک داستان دلچسب از وفاداری است، در مورد اینکه چگونه مردم و سگ ها بیش از یک دوست هستند و بیشتر از همه، در مورد اینکه چگونه عشق سگ به اربابش هرگز محو نمی شود – حتی پس از مرگش.

این فیلم اول از همه عشق را به ما می آموزد، هیچ قدرتی بزرگتر از عشق نیست، هیچ چیز با این احساس قوی قابل مقایسه نیست. تعجب آور است…اما درست است که همه چیز در این دنیا توسط عشق اداره می شود و اگر فکر می کردید که فقط انسان ها از این موضوع آگاه هستند، اشتباه کردید چرا که سگ داستان ،هاچیکو، عشق و وفاداری را بسیار زیبا نشان می دهد.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا