نقد و بررسی «دفترچه امید بخش»_ همه ما کمی دیوانه هستیم
فیلم «دفترچه امید بخش»(به انگلیسی: Silver Linings Playbook) ساخنه شده در سال 2012 واقعاً یک عاشقانه یا کمدی نیست بلکه بیشتر در مورد ویژگی عجیب و غریب منحصر به فرد در همه ما است که در پس زمینه روابط عاشقانه ایجاد شده است.
موقعیت هایی در فیلم وجود دارد که زندگی مرد داستان را منعکس می کند. از دست دادن شغل، روابط شکسته، خوش بینی بی حد و حصر، عصبانیت و احساس اینکه هیچکس شما را درک نمی کند وجود دارد.
اما خودش هم نمی فهمد که دچار اختلال است (او اختلال دو قطبی دارد). او فکر می کند تنها فرد عاقل اطراف است و در انکار کامل است اما فقط برای کنار آمدن با دیگران با درمان همراه می شود.
وسواس نسبت به همسر سابقش او را به حرکت در می آورد. هر کاری که می کند برای این است که خودش را برای او خواستنی جلوه دهد.
با این حال، امید وجود دارد. هیچ درمان معجزه آسایی وجود ندارد. بین بیماری او و راهی که او باید برای زنده ماندن در جهان باشد، صلح توافقی وجود دارد.
بردلی کوپر در ایفای نقش شخصیت دوقطبی خود واقعاً کار خوبی انجام داد و یکی از بهترین بازی های او بود و جنیفر لارنس که بسیار خوب عمل کرد و بااعث شد برنده جایزه اسکار نقش اول زن شود.
به نویسندگی و کارگردانی دیوید او راسل و بر اساس رمان متیو کوئیک، این داستان یک ترن هوایی هیجانی است که نور امیدی را برای دو شخصیت اصلی آسیب دیده فراهم می کند و در عین حال یادآوری می کند که هر یک از ما ممکن است به نوعی کمی دور از مرکز عادی بودن باشیم.
پت قبل از اینکه معلم همکارش را کتک بزند، معلم بود و تشخیص داده شد که دوقطبی است و به مدت هشت ماه در یک آسایشگاه روانی محبوس شده است. تیفانی قبلاً با پلیسی ازدواج کرده بود که در شرایطی جان باخت که در آن احساس سرزنش میکرد و آنطور که از افراد تازه داغدار انتظار میرفت، ساکت و فرومایه رفتار نمیکرد.
پاتریزیو سولیتانو یا پت که به تازگی از بیمارستان روانی مرخص شده در یک مهمانی شام ناخوشایند با تیفانی (جنیفرلارنس) آشنا می شود که همسرش اخیراً فوت کرده است و مهارت های اجتماعی خوبی ندارد.
همسر پت، نیکی (برا بی) دستور منع خود را صادر کرده است و استراتژی پت برای پس گرفتن او و زندگی اش شامل نگرش مثبت و حفظ کنترل احساساتش است. حامیان او عبارتند از مادرش (جکی ویور)، پدر OCD او (رابرت دنیرو) که بسیار میخواهد با پسرش ارتباط برقرار کند، دوستش (جان اورتیز) هستند.
فیلم در یک بیمارستان روانی شروع می شود. به نظر می رسد که شخصیت کوپر به دلیل کاری که انجام داده مجبور شده است به آنجا برود و در نهایت متوجه می شوید که او نزدیک بود همسرش و مردی را که با او رابطه نامشروع داشت را بکشد و بر اساس آنچه برای او اتفاق افتاده است، شما واقعاً میتوانید مردی را که اینطور رفتار میکند، درک کنید.
اما، او همچنین بیمار روانی است و به شدت نیاز به کمک حرفه ای دارد. رفتارهای او با یک اختلال دوقطبی با بسیاری از ویژگی های وسواس فکری-اجباری سازگار است.
علیرغم اینکه کاملاً واضح است که ازدواج او به پایان رسیده است (همسر نه تنها به او خیانت کرده است، بلکه او را از دیدنش منع می کند)، او در دنیایی هذیانی زندگی می کند که اگر فقط به آن زمان بدهد، همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت. بدیهی است که این امر نمی شود، اما او آنقدر مریض و سرسخت است که نمی تواند آن را بپذیرد.
به این دنیای کوچک و خراب، زنی تقریباً مثل او می آید. جنیفر لارنس نقش بانوی جوانی را بازی میکند که شوهرش به طرز غم انگیزی کشته شد و مهارتهای اجتماعی او کاملاً بد است و او نیز یک بیمار روانی است. این دو با هم به نوعی مسائل را حل خواهند کرد.
پت پس از طغیانهای شدید خشم، شروع به تمرین برای یک مسابقه رقص با تیفانی میکند تا با همسر جداشدهاش، نیکی (برا بی) تماس برقرار کند و در نهایت او را تحت تأثیر قرار دهد.
درخشش این فیلم تعادلی است که بین طغیانهای احساسی تقریباً خشونتآمیز و کلمات تند و دقیقی که هر یک از شخصیتها بیرون می آورند، ایجاد شده است. کارگردان راسل بار دیگر استعداد خود را نشان می دهد.
موسیقی متن سزاوار تمجید است. بسیار منحصر به فرد و متنوع است و هر آهنگ هدفی دقیق دارد. وقتی موسیقی با صحنه هماهنگی پیدا می کند، فیلم قوی تر می شود.نمایش دارای توفان کاملی از فیلمنامه، کارگردانی، بازیگری، موسیقی و ارتباط است که به ندرت در فیلم ها دیده می شود.
پویایی که توسط این بازیگران برتر ایجاد شده است، برخی از بهترین کارهای گروهی امسال هستند. در واقع، این تا کنون بهترین کمدی رمانتیک تاریخ اخیر است. پت و تیفانی ممکن است دو قطبی باشند، اما می توانند ستاره ها را در چشمان شما برقصند.
اما این فیلم خیلی بیشتر از یک فیلم سرگرم کننده جنیفر است، زیرا دیوید او راسل این فیلم کلاسیک عاشقانه دیوانه را نوشته و کارگردانی کرده است، فیلمی درباره 2 نفر که دیوانه و عاشق هستند.
تمام کارهای دیوید و راسل در مورد خانواده هایی است که در هرج و مرج هستند. هرج و مرج مطلق اما با وجود همه هرج و مرج و دیوانگی در تصاویر دیوید او راسل، همیشه یک عشق واقعی در قلب وجود دارد.
این همان چیزی است که اثر های راسل را بسیار دوست داشتنی و دیوانه کننده مثبت می کند. دیدن دیوانه ترین افراد ناکارآمد که علیرغم همه غم ها، دعواها و دیوانگی های مطلق عاشق یکدیگر می شوند و از یکدیگر حمایت می کنند، بسیار تکان دهنده و نشاط آور است.
دیوید او راسل بر اساس رمانی از متیو کوئیک، این نسخه را در کمدی رمانتیک نوشته و کارگردانی کرده است که در آن هر دو شخصیت اصلی به شدت آسیب دیده اند و به طور متفاوتی تحت درمان قرار گرفته اند.
یکی از ویژگیهای متمایز این فیلم فوقالعاده این است که اکثر شخصیتها تا حدی و به شکلی وسواسی هستند، به ویژه پدر پت که به طرز جذابی توسط رابرت دنیرو کهنهکار به تصویر کشیده شده است. در نوبت های خنده دار و تکان دهنده، این در اصل یک خواهش برای ما است که با دیگران مدارا کنیم زیرا – اجازه دهید با آن روبرو شویم – همه ما کمی دیوانه هستیم.
فیلم یک روایت هوشمندانه، تاثیرگذار و شگفتانگیز سرگرمکننده، بیش از یک کار تاثیرگذار در کاوش در زندگی افراد مبتلا به دوقطبی انجام میدهد و داستانی فوقالعاده را در طول مسیر ارائه میدهد.
بردلی کوپر و جنیفر لارنس هر دو به عنوان بازیگر نقش اصلی، پت و تیفانی و همچنین رابرت دنیرو در نقش پدر پت بازی های شگفت انگیزی ارائه می دهند. فیلم واقعاً سرگرم کننده، جذاب و دیدنی است. مطمئناً گاهی اوقات دیدن آن سخت است، اما از آنجایی که دنیای اطراف این شخصیتها در حال شکسته شدن است، فیلم کار استادانهای انجام میدهد و ما را وادار میکند که طرفهای آنها را ریشهیابی کنیم.
این فیلم فوقالعاده هوشمندانه و خوب نوشته شده است، و آثار کتاب به راحتی روی صفحه نمایش دیده میشود و ثابت میکند که یک شاهکار قابل توجه برای مطابقت دارد. فیلمبرداری جالب است و انصافاً نماهای زیادی ارائه میکند.
در حالی که اکثر کمدی های عاشقانه معمولاً شامل بازی بد، افتضاح و مقدار زیادی از لحظات قابل پیش بینی هستند. “Silver Linings Playbook” دقیقا برعکس است. ممکن است در این فیلم کمی حالت سفتی وجود داشته باشد، اما در هر موقعیت عاشقانه ای وجود دارد.
با این حال، در واقعیت، به دلیل اینکه فیلم کاملاً اورجینال، فوق العاده خنده دار است و شامل بازی های برجسته ای از دو نقش اصلی است، می توان از همه چیزهای موجود در Silver Linings Playbook چشم پوشی کرد.
معمولاً فیلمهای این ژانر از نقشه راه بسیار خاصی پیروی میکنند که مستلزم آن است: مرد در پایینترین حد خود قرار دارد اما سپس دختر ایدهآل را پیدا میکند. پس از مدتی، مرد دختر را از دست می دهد و باید دختر را به شیوه ای بسیار کلیشه ای و غیر واقعی بازگرداند.
چیزی که در مورد Silver Linings Playbook اصلی است این است که از آن خط داستانی متوسط پیروی نمی کند و آن را غیرقابل پیش بینی، اما در عین حال قابل ارتباط تر می کند.
دفترچه امیدبخش پر از خلاقیت و حداقل کلیشه های عاشقانه است. این یکی از بهترین کمدی های رمانتیکی است که ساخته شده است. این فیلم حاوی لحظات خنده با صدای بلند و تعدادی صحنه است که قلب شما را گرم می کند.