نقد و بررسی«Five Feet Apart»_برای بیماران CF، آیا عشق خودخواهانه است یا یک نیاز ذاتی؟

بسیاری از افراد در جامعه CF با وجود نگرانیهای مربوط به باکتریها، در مورد اینکه CF ها با هم دور هم جمع میشوند، صحبت کردهاند.
ما باید به این فیلم به عنوان یک وضعیت واقعی نگاه کنیم زیرا واقعا چنین است. انزوای زیادی در CF وجود دارد، و ارتباط با تنها افرادی روی این سیاره که واقعاً می توانند شما را درک کنند طبیعی است.
فیلمهای عاشقانه نوجوانانه همیشه در قلب بسیاری از مردم جایگاه ویژهای دارند، اما بسته به دههای که با آن آشنایی دارید، عناصر و ارائه کمی متفاوت است.
دهه هشتاد کمدی همراه با درام احساسی را به ارمغان آورد، دهه نود نیکلاس اسپارکس با تاکتیکهای جذاب و جذاب شروع شد، اوایل دهه ۲۰۰۰ همه چیز درباره نیکلاس اسپارکس بود، داستانهای فوقالعاده دراماتیک که مکانهای زیادی در قلب مردم دارد.
سپس دهه 2010 فرا رسید و پیچ و تاب آن عاشقانه است.
فیلم فرمول غمگین و درام ملاقات با داستان های رمانتیک نوجوان را پر می کند. خوشبختانه، بازیگرانی وجود دارند تا پویایی فوق العاده ای را در قالب کول اسپروس و هارلی لو ریچاردسون به ارمغان بیاورند.
شیمی آنها شگفت انگیز است و دو طرف مخروط رمانتیک را به شیوه ای بسیار شیرین، جذاب و به طور شگفت انگیزی واقعی زنده می کند.
بازیگران مکمل کار فوقالعادهای را انجام میدهند که در داستان ادغام شدهاند، داستانها و پویاییهای خودشان به خوبی در هم میآیند تا شخصیتهای اصلی را به روشهای جدیدی معرفی کنند.
کمدی آن ساده و باکلاس است، خیلی خوب با لحن فیلم هماهنگ می شود بدون اینکه خیلی اجباری شود. برای کسانی که از نمادشناسی در هنرهای تجسمی لذت می برند، اتاق ها و آثار ضرب المثل رومئو و ژولیت دارای لقمه های هنری فراوانی است که دیدن آن کاملاً چشمگیر است .
مصیبت بیماری در تقابل با عشق شکوفا، نیروی محرکه فیلم است و علیرغم طرح داستان های عاشقانه، به نوعی تازگی ختم می شود. شاید این در شگفتیهایی است که در نقاطی به وجود میآیند که به ادامه ماجراجویی کمک میکند و یافتن راه هایی برای انحراف از فیلم، بدوناین که بیش از حد از داستان در دست دور شود.
فیلم «Five Feet Apart» بخش اعظمی از فیلمهای شلوغ و شاداب نیکلاس اسپارکها مانند درام را به جا میگذارد که به سختی میتوان از آن دور شد، که برای اکثر افرادی که به سمت این فیلمها میروند یک نقطه فروش است.
بعلاوه، از نظر معجزات در مقابل شانس های آماری زندگی واقعی، غلبه بر برخی از معقولات علمی برای برخی دشوار است. برخی از فعل و انفعالات، در درجه اول در پایان به روشی که انجام شد،بسیار غیرواقعی بود و دیدن این لحظات معجزه آسا فقط به اتفاقات جالبی که این سریال به آن مشهور است افزود.
در مورد والدین، آنها خوب بودند، اما احساس می شد که برای چیزی به شدت مضامین در این فیلم، درگیری بیشتری دیده می شود. ضعیف ترین شخصیت ها در واقع والدین هستند که به چند خط دیالوگ و تصاویر پس زمینه خلاصه می شوند.
بازیگران قوی، استفاده از کاراکترها و غافلگیری از نظر کمدی و داستان، امتیاز مثبتی در رابطه با این فیلم بود.
این فیلم فوق العاده ای است که در مورد فیبروز کیستیک و افراد مبتلا به یک بیماری کشنده صحبت می کند و اینکه چگونه می توانند بین امید و از هم پاشیدگی زندگی کنند.
ستاره نوظهور هیلی لو ریچاردسون نقش استلا، نوجوانی را بازی می کند که در تمام زندگی خود با فیبروز کیستیک (CF) دست و پنجه نرم می کند. علیرغم مشکلات تنفسی و مشکلات پزشکی، استلا نور درخشانی از خوش بینی است که با کل کارکنان بیمارستان و سایر بیماران صمیمی است.
او همچنین مبتلا به OCD (یک نوع وسواس فکری_عملی) است و یک رژیم سختگیرانه برای داروهای خود دارد به این امید که به اندازه کافی زنده بماند تا یک ریه برای پیوند به او یافت شود.
او بسیار شاداب عمل می کند و یک فهرست برای انجام کارهای روزانه خود دارد.او همچنین یک کانال یوتیوب دارد که در آن به ما آموزش می دهد که زندگی با CF چگونه است.
استلا در یکی از مراجعات مکرر خود به بخش کودکان بیمارستان برای تماشای نوزادان تازه متولد شده، با ویل (کول اسپروس)، یک بیمار CF بدبین که دارای فرم B cepacia است – آنقدر کشنده است که بیماران در لیست پیوند ریه قرار نمی گیرند. . برخلاف استلا_ ملاقات می کند.
ویل از خود میپرسد که آیا دردسر درمان ارزش درد و ناراحتی را دارد، در حالی که امید کمی برای زنده ماندن وجود دارد.
بیماران CF ملزم به پوشیدن دستکش، ماسک و بسته های اکسیژن هستند. یکی از قوانینی که نباید شکسته شود این است که همیشه حداقل 6 فوت فاصله بین خود و سایر بیماران CF حفظ کنند. خطر عبور از محدوده مخلوط خاصی از باکتری ها بسیار زیاد است.
«تضادها جذاب میشوند» در اینجا مطرح است زیرا استلا و ویل تنها یک ویژگی مشترک دارند، و آن پیوندی است که نزدیک بودن بیش از حد میتواند به معنای واقعی کلمه یکی یا هر دوی آنها را بکشد.
هر دو شخصیتهای باهوش و جالبی هستند که میدانند در آیندهشان هیچ چیزی وجود ندارد. ویل یک طراح اسکیس با استعداد با حس شوخ طبعی در کارتون هایش است، در حالی که استلا بر حال تمرکز می کند و به آینده نگاه می کند.
دیگر بازیگران مکمل عبارتند از: کلر فورلانی در نقش مادر ویل، پارمیندر ناگرا در نقش پزشک، کیمبرلی هبرت گرگوری در نقش پرستار بارب سختگیر و دلسوز، و مویزس آریاس در نقش پو، یک نوجوان شوخ طبع که مبتلا به CF است و از کودکی با استلا دوست بوده اند.
همانطور که عاشقانه برای استلا و ویل شکوفا میشود، لحظات بسیار آشنا و چند میانآهنگ موزیکال با حرکت آهسته وجود دارد… اما برخی صحنههای فوقالعاده و صمیمانه نیز وجود دارد.
برای بیماران CF، آیا عشق خودخواهانه است یا یک نیاز ذاتی؟ “نورها مانند ستاره ها هستند” فیلم توضیح می دهد چگونه این بیماری این افراد را مجبور می کند کمی متفاوت فکر کنند و در لحظه شادی بیابند و با این حال هنوز فاصله خود را حفظ کنند.
این فیلم دارای خنده و اشک فراوان است در حالی که ما یک عاشقانه صمیمانه را تماشا می کنیم برخی از چالش های پیش روی 30000 بیمار CF در ایالات متحده را یاد می گیریم.
“Five Feet Apart” 2019 در واقع در تمام سطوح مهم بسیار خوب عمل می کند. فیبروز کیستیک بیماری شایعی نیست و مطمئناً همه با آن آشنایی ندارند. اما فیلمنامه و بازیگران با حساسیت شگفتانگیزی با این شرایط برخورد میکنند.
دیالوگها گاهی اوقات کمی ضعیف بود، اما برای شخصیتهایی که میدانستید تاریخ انقضا قریبالوقوع دارند، همه آنها به خوبی توسعه یافته بودند.
برخلاف فیلمهای مشابه گذشته ، این فیلم بر اساس یک کتاب ساخته نشده است (بلکه کتابی بر اساس آن وجود دارد). همچنین اساساً در بیمارستان و در مدت زمان نسبتاً کوتاهی می گذرد، که روایت را به شکلی عجیب و در مواقعی نامفهوم تر می کند که فیلم های دیگر موفق به فرار از آن شده اند.
این فیلم به لطف مشاورش، کلر واینلند فقید، به مکانیسمهای درمانی که برای مبتلایان به فیبروز کیستیک در دسترس است، کاملاً وفادار ماند، اگرچه با انتخاب افراد توانا برای ایفای نقش شخصیتهای بیمار و ناتوان، با همان جنجالی که پیشینیانش داشتند، مواجه شد.
برخی این فیلم را تخصیص بیماری نامیده اند، اما به عنوان افرادی که فیبروز کیستیک ندارند، این فیلم توجه ما را به بیماری ای که هرگز نشنیده بودیم جلب می کند.
مقایسه های زیادی بین “Five Feet Apart” با “The Fault In Our Stars” وجود دارد.
یک سطح جدی از شیمی بین هیلی لو ریچاردسون و کول اسپروس وجود دارد که باعث می شود یکی از باورپذیرترین جفتهایی باشند که در این ژانر به یاد میآورید. جرقه های فزاینده بین آنها به طور موثری این وضعیت ژنتیکی واقعاً ناتوان کننده را دقیقاً در زمینه مناسب قرار می دهد.
آنها همدردی شما را نمیخواهند – آنها فقط یک شانس کم برای خوشبختی میخواهند.