نقد و بررسی «Into the night»
«Into the night» اولین سریال بلژیکی از نتفلیکس است . این درام آخرالزمانی بلژیکی بیشتر در داخل یک هواپیما اتفاق می افتد. همانطور که سریال پیش می رود، شخصیت های مختلفی را می بینیم که سوار پروازی می شوند که قرار است از بروکسل به مسکو پرواز کند.
درست قبل از حرکت، یک سرباز ایتالیایی مسلح سوار هواپیما می شود و به خدمه دستور می دهد تا به سمت غرب پرواز کنند… هر کجای غرب که باشد. او ادعا می کند اتفاقی برای خورشید افتاده است که باعث می شود هر کسی در نور روز بمیرد.
خواه حق با او باشد یا نه، چاره ای جز اطاعت ندارند. آنها نمی توانند برای همیشه در هوا بمانند. آنها باید مکانهای مناسبی را پیدا کنند که بتوانند قبل از طلوع خورشید فرود بیایند، سوختگیری کنند/تجدید انبار کنند و از زمین بلند شوند. این تنها مشکل نخواهد بود. ناگزیر مشکلاتی در مورد هواپیما و تنش بین سرنشینان هواپیما وجود خواهد داشت.
در پایان فصل اول آنها پناهگاهی در بلغارستان پیدا می کنند که ظاهرا در عمق زیادی در زیر زمین است و نور خورشید به آنجا وارد نمی شود.
این سریال شروع خوبی داشت و به لطف اپیزودهای نسبتاً کوتاهش که معمولاً مشکلات تک قسمتی و همچنین داستان پس زمینه اصلی را داشت، اوضاع را متشنج نگه داشت.
همانطور که می توان انتظار داشت هواپیما، که به دور از بارگیری کامل بود، شامل طیف گسترده ای از افراد است… حتی کلیشه ای داریم که کودک بیمار برای درمان اورژانسی پزشکی در هواپیما بود. این ممکن است دقیقاً واقع بینانه نباشد، اما با افزایش تنش ها، اهداف چشمگیری را دنبال می کند.
دلیل کارکرد این سریال در جزئیات شخصیت (هرچقدر هم که ناقص باشند، باورپذیر به نظر می رسند) و بازی های عالی توسط بازیگران گروه نهفته است. جنبه دیگری که احتمالاً کارساز بود، پیشفرض است، واقعگرایانه بود صحنههای زیادی وجود دارد که باعث شد با شخصیتها همدلی کنیم و کنجکاو شویم که ببینیم این شخصیتها چگونه از درگیری که با هم روبرو هستند بیرون میآیند.
هر اپیزود با جزئیات هر شخصیت مشخص شروع می شود و این رویکرد ممکن است چشم انداز انتخابی مخاطب را گیج کند. هر قسمت بر روی یک مسافر متفاوت تمرکز می کند و در ابتدا یک فلش بک کوچک منحصر به فرد ارائه می دهد. (البته گفتنی است که بعضی فلش بک ها کاملا بی ربط اند و کمکی به توسعه داستان نمی کنند)
از منظر ساخت، ترسیم کل درگیری در یک مکان (هواپیما) دشوار است، و سازندگان کار قابل ستایشی را در حفظ علاقه بدون تلاش برای به خطر انداختن یک رفتار متفاوت/ جدید انجام داده اند.
تعداد کمی از شخصیتها وجود دارند که از منطق پیروی میکنند، اما نسبت بسیار بالایی دارند که از منطق پیروی نمیکنند. شاید این استراتژی نوشتن برای ایجاد موانع بیشتر و در نتیجه تنش برای بینندگان طراحی شده است. با این حال گاهی اوقات ناامیدکننده می شود.
من حتی احساس غوطهوری مناسبی از بودن در هواپیمای در حال پرواز در سراسر جهان نداشتم، زیرا آنها هرگز این را از منظر مسافری که از پنجره به بیرون نگاه میکند یا حداقل از دوربین بالدار نشان نمیدهند. شما هرگز این حس را ندارید که آنها در حال عبور از پهنه های وسیع اقیانوس یا زمین های خالی از سکنه هستند،هیچ احساسی مبنی بر اینکه این یک سفر طولانی در هوا است وجود ندارد.
با وجود رقابت با زمان، چرا همه شخصیتها احساس میکردند که نیاز دارند وقت گرانبهای خود را برای مسائل پیش پاافتاده تلف کنند و با آن همه تصمیمهای احمقانه مانند یک احمق رفتار کنند.
برای مثال، چرا تصمیم گرفتند صندلیها را از یک هواپیمای نسبتا بزرگ جدا کنند تا جا برای دانهها باز شود، در حالی که حتی نمیدانستند چقدر بذر و دانه برای آوردن به هواپیما وجود دارد؟ و مگر دانه چقدر وزن دارد؟
شما فکر میکنید که با نزدیک پایان دنیا بودن، مردم نسبت به هم بد رفتار نمیکنند و شاید سعی کنند با هم کار کنند. این نژاد بشر است. چه کسی واقعاً اهمیت می دهد که کسی قاچاقچی مواد مخدر باشد، زیرا همه اینها اکنون تمام شده است. دیگر کسی برای خرید و فروش مواد مخدر وجود ندارد.
جدول زمانی به نوعی غیر قابل باور است. دو ساعت و نیم تا طلوع آفتاب باید بیمارستان پیدا کنند و آنها باید جراحی کنند. سپس به هواپیما در فرودگاه برگردید و قبل از طلوع خورشید دوباره شروع به پرواز در غرب کنید. این کمی غیر قابل باور است.
همچنین چگونه بسیاری از خارجی ها می توانند در کشور دیگری فرود بیایند و بلافاصله بدانند همه چیز کجاست، سوخت کجاست، بیمارستان ها کجا هستند، چگونه از بیمارستان به اتاق عمل بروند.
چگونه بلافاصله بعد از عمل جراحی خلبان آماده پرواز می شود در حالی که کسی که حتی پرستار هم نیست و او را عمل کرده گفت که نباید اورا تکان داد.
رفتار سرباز ها نیز غیر قابل باور است چرا حتی یک سرباز خوب وجود ندارد. آنها فقط به مبارزه با یکدیگر ادامه می دهند، هیچ کس با هم کنار نمی آید، هیچ پیشرفتی ندارد. مضحک است که این همه درگیری مزخرف ایجاد کنیم، در حالی که احتمالاً پایان جهان در راه است.
چیزی که Into The Night توانست در طول زمان اجرا به آن بپردازد تنش و هیجان فوق العاده است. این سریال تا جایی که ممکن است محتوا را در این قسمتهای کوتاهتر فشرده میکند تا یک سواری هیجانانگیز سریع داشته باشد.
این نمایش هرگز در گذشته چندان طولانی نمی ماند و ارتباط و رابطه بین بازماندگان با گذشت زمان،توسعه می یابد و رشد می کند. بازیگران با نقشهای خود کار بزرگی انجام دادهاند و بازیهای شایسته و باورپذیری ارائه میدهند و طیفی از شخصیتهای متنوع را به تصویر میکشند.
در کل سریال بدی نیست ارزش تماشا را دارد بیشتر تمام اتفاقاتی که تاکنون در این سریال رخ داده است کاملاً قابل پیش بینی است.
سریال در دو فصل دوازده قسمتی با اپیزودهایی نه چندان طولانی محصول 2020 است، بنابراین باید بتوانید نسبتاً سریع نمایش را پشت سر بگذارید.