فیلم

نقد و بررسی «چشم آبی روشن»

سال 1830 است و کارآگاه آگوستوس لندور (کریستین بیل) به آکادمی وست پوینت احضار می شود تا در مورد خودکشی آشکار دار زدن یک دانشجو به نام فرای که بدنش متعاقباً مثله شده بود (قلب او را در آورده بودند) تحقیق کند.

او که نمی تواند اطلاعات زیادی از آکادمی به دست آورد، از یک دانشجوی منفرد،به نام ادگار آلن پو (هری ملینگ)، کمک می گیرد. آنها با هم متوجه می شوند که این کار با خودکشی شروع نشده است و به نوعی قتل است.

کریستین بیل به عنوان یک کارآگاه سرسخت و زیرک متقاعد کننده است که با مرگ همسرش و ناپدید شدن دخترش تسخیر شده است. هری ملینگ به عنوان شخصیت پو واقعاً عجیب و غریب نیز در فرم خوبی قرار دارد و عملکردی مناسب ارائه می دهد.

پو به نوشتن داستان پلیسی علاقه دارد و البته خود را شاعر می داند. او در رمزگشایی باهوش عمل می کند به همین دلیل است که لندور برای کمک به سراغ او می رود.

تیموتی اسمال در نقش فرمانده اردوگاه، سایمون مک‌بورنی در نقش کاپیتان سرسختی که چندان علاقه‌ای به حضور لندور در آنجا ندارد، توبی جونز بزرگ در نقش پزشک اردوگاه، رابرت دووال به عنوان یک متخصص عجیب و غریب که بیل با او مشورت می کند و جیلیان اندرسون ، همگی به عنوان نقش های فرعی بسیار خوب عمل می کنند.

فیلم «چشم آب روشن» محصول 2022 به نویسندگی و کارگردانی اسکات کوپر و بر اساس رمانی به همین نام اثر لویی بایار است که در دره هادسون نیویورک که در سال 1830 ناهموارتر از امروز است، اتفاق می افتد و به طور کامل در اواسط زمستان غرق شده است.

فیلمبرداری ماسانوبو تاکایاناگی گاهی اوقات نوعی از رنگ‌های خاکستری فوق‌العاده را بازتولید می‌کند که توسط جرقه‌های آبی آب و یونیفرم‌های آبی دانشجویان آکادمی نظامی وست پوینت، مؤسسه نوپایی که در آن زمان بیشتر اکشن‌های داستان در آن رخ می‌دهد، شکسته شده است.

برخلاف بسیاری از معماها که به گونه‌ای طراحی شده‌اند که توسط مخاطب غیرقابل حل باشند (که البته رویکردی معتبر است)، چشم آبی روشن چیزهایی را که برای فهمیدن همه چیز نیاز داریم به ما نشان می‌دهد.

این فیلم شما را یاد “Sleepy Hallow” اثر تیم برتون می اندازد. اگرچه به اندازه فیلم برتون تاریک و ترسناک نیست، اما از نظر علمی بالغ تر و واقع بینانه تر است.

در ادامه داستان بعد از قتل فرای وقتی دانشجوی دیگری به نام بالینگر نیز کشته می شود، اوضاع درهم می شود. هم قلب او و هم قلب فرای دزدیده شد و اتاقی پیدا شد که ممکن است مراسمی شیطانی در آن برگزار شده باشد. لندور و پو رازهایی دارند که از یکدیگر پنهان می کنند، به علاوه این آکائمی اسرار مخصوص به خود را دارد که این داستان را نیز پیچیده می کند. همه آنطور که به نظر می رسند نیستند.

در این نمایش ما در حال دریافت یک معمای جنایی / هیجان انگیز هستیم. ژانر ترسناک نیست بلکه وحشت از وحشیانه بودن جنایات ناشی می شود. اولین مقتول از درخت آویزان است و سپس بدنش مثله می شود. جنایات از آنجا بدتر می شوند. ما همچنین متوجه می شویم که هر کسی که این کار را انجام می دهد ممکن است شیطان پرست باشد. بله یک آیین ممکن است دلیل قتل باشد.

فیلمبرداری دورانی را به تصویر می کشد که بسیار واقعی و خوب است. لباس‌ها و صحنه‌ها نیز به آن کمک می‌کند.

شخصیت ها جذاب هستند و شما را از ابتدا تا انتها مجذوب خود می کنند. خط داستانی بسیار هوشمندانه است . بازیگران فوق العاده هستند و همه بازی های قوی ارائه می دهند. به ویژه اورلاگ کسیدی (سنت وینسنت) که نقش همسر دکتر را بازی می کرد، تاثیر گذار است. دیالوگ بسیار پیچیده و هوشمندانه است و صحنه ها به خوبی اجرا شده اند – صحنه پایانی قابل توجه است.

فیلم به آرامی پیش می‌رود و با نزدیک‌تر شدن به کشف هویت قاتل، تنش ایجاد می‌کند. همانطور که گفتیم فیلمبرداری نیز خیره کننده است و طراحی تولید نیز بسیار خوب انجام شده است. فیلم در ایجاد فضایی پر از تعلیق و رمز و راز بسیار عالی عمل می کند.

سرعت کند داستان ممکن است برخی از بینندگان را ناامید کند، اما ارزش آن را دارد که به پایان داستان برسید.

به طور کلی، “چشم آبی روشن” یک معمای متقاعد کننده و خوب است که تاریکی قلب انسان را بررسی می کند.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا