نقد و بررسی «پروفسور»_”چرا ما در این چیز عجیب و غریب به نام زندگی بدون زندگی شناور هستیم؟”
داستان «پروفسور» (2018) با لحن کمی عجیب شروع میشود، اما با رسیدن به نیمه دوم بیشتر واقعی میشود. جانی دپ نقش مرد شکسته را بازی می کند و درد و حسرت را در چشمانش می توان دید.
این از آن نوع فیلمهایی نیست که همه بتوانند به یک اندازه از آن لذت ببرند و بنابراین اگر در زندگی رنج میبرید و مشکلاتی را پشت سر میگذارید،این همان چیزی است که فیلم به آن میپردازد.
بازیگران زیادی هستند که می توانستند نقش اصلی را بازی کنند اما جانی دپ در اینجا عالی کار کرد. برای شروع، واقعاً با سایه جک اسپارو او به خوبی هماهنگ می شود و برای یک بار هم که شده از آن سود برده است.
و ثانیاً به خاطر مبارزات و سختیهای زندگی واقعی او است که واقعاً برای مدت طولانی بر او تأثیر گذاشته است. احتمالاً این واقعیترین نسخهای از جانی است و بخشهایی وجود دارد که احساس نمیشود که دارد بازی میکند، انگار که شخصیت اصلی جانی دپ است و در حال گذراندن درد است.
او همیشه در پنهان کردن خود واقعی خود و غوطه ور شدن در نقش های عجیب و غریب خوب بوده است، این بار او خود واقعی خود را نشان داد .
طرح داستان جدید نیست (کسی که قرار است بر اثر بیماری سرطان بمیرد و تلاش می کند آخرین روزهای زندگی خود را به طور کامل زندگی کند) اما همه چیز اصلی و واقعی به نظر می رسید و این به خاطر بازیگران نیست، بلکه به خاطر خود فیلمنامه است که سریع، متصل و به راحتی قابل پیگیری است.
در مورد بازیگران، همانطور که گفتیم جانی دپ قلب فیلم است، سایر بازیگران از دنی هیوستون گرفته تا رزماری دیویت و ران لیوینگستون همگی تلاش بسیار خوبی کردند تا این یک درام سفت و سخت به نظر نرسد.
برخی از افراد معتقدند که کسانی که به آنها می گویند x زمان باقی مانده برای زندگی دارند، در واقع به نوعی افراد خوش شانس هستند. زیرا حداقل آنها می توانند این آزادی را تجربه کنند که بدانند باید به طور کامل زندگی کنند و با فرصت های خود چه کار کنند.
به هر حال، همه ما از همان لحظه ای که به دنیا می آییم در شرف مرگ هستیم. برخی فقط به اندازه کافی خوش شانس هستند که زمان آن را می دانند. این چیزی است که این فیلم به بررسی آن می پردازد.
وقتی افراد در آن موقعیت قرار میگیرند، میتوانند دور هم بنشینند و برای خودشان متاسف شوند، یا میتوانند از هر دقیقه باقیمانده بهترین استفاده را ببرند.
کاریزمایی که جانی نشان می دهد باورنکردنی است. او یکی از معدود افرادی است که می تواند از یک شخصیت احمقانه کامل خلاص شود و همچنان جذاب باشد.
فیلمهایی مانند «پروفسور» یادآور این نکته هستند که همه ما فانی هستیم. این پیام را دارد که “طوری زندگی کن که فردایی وجود ندارد”.
جانی دپ در نقش ریچارد براون یک پروفسور میان سال دانشگاهی است که به آخر عمر خود نزدیک می شود و دائما خبرهای بد به او داده می شود. او که اکنون چیزی برای از دست دادن ندارد، تصمیم می گیرد تغییراتی ایجاد کند.
کسانی که در کلاس ادبیات انگلیسی او هستند که فقط به دنبال تکمیل شرایط تحصیلی خود برای نمره هستند. اما تنها چیزی که او اکنون می خواهد چند دانشجوی جدی است که دانش او را به اشتراک بگذارند.
بنابراین فضای کلاسش را گسترش می دهد، در بار ها و کلاب های شبانه شرکت می کند، او سعی می کند سیگار بکشد و مشروبات الکلی جدی بگیرد و تلاش های دیگری که روح محافظه کارش تاکنون او را ممنوع کرده است. (این فیلم خانوادگی نیست)
توهین هایی که جانی دپ به اطرافیانش می کند به طرز شگفت انگیزی خنده دار است. آیا همه رویای این را ندارید که با صدای بلند آنچه را که واقعاً فکر میکنید، بدون اینکه نگران عواقب آن باشند، بگویید؟ انجام دادن هر کاری که دوست دارید؟ این فیلمنامه برای ماهیت شیطانی جانی دپ عالی بود.
نویسنده/کارگردان وین رابرتز به موضوعی بحث برانگیز می پردازد و با مهارت آن را به مکالمات فلسفی معاصر تبدیل می کند که تأثیرگذار هستند و ما را متوجه این واقعیت می کنند که او هنرمندی نویدبخش است.
همانطور که پروفسور میگوید، «در هر لحظه که در حال نوشتن داستانهایی از زندگی خود هستیم، بیایید سعی کنیم آن را برای خواندن معنادار یا حداقل جالب کنیم.»
«پروفسور» در واقع قطعه بسیار سرگرم کننده ای است، پیامی که این فیلم پخش می کند پیام بسیار مثبتی است، قرار دادن خود به جای آنها آنطور که تصور می کنید هرگز کار آسانی نیست .
این یک نوع فیلم بسیار متفاوت است، این طرح واقعاً به شما کمک می کند تا احساسات متفاوتی را که یک فرد مبتلا به سرطان دارد درک کنید.
تا زمانی که با مرگ و میر خود روبرو نشوید، درک و در نتیجه قدردانی از فیلمی مانند این دشوار است. برای بازیگری با موقعیت و شهرت جانی دپ، این کار قابل تحسین است.
همه ما در زندگی مراحلی را پشت سر می گذاریم. شاید مهمترین مرحله پایان آن باشد. اکثر انسان ها نمی خواهند قبول کنند که “همه ما خواهیم مرد”. این یک واقعیت است.
به جای زمزمه ای در گوش، این فیلم برای ما فریاد می زند که زندگی را به بهترین شکل زندگی کنید و روز خود را غنیمت بشمارید.