سریال

نقد و بررسی مینی سریال “Dear Child”_نمایش اسرار آمیز نتفلیکس با Rotten Tomatoes صد در صد

هنگامی که “Dear Child” (به فارسی کودک عزیز) را شروع کردید، برایتان سخت است که به آن نگاه کنید. این سریال محدود که به زیبایی ساخته شده است، درباره یک زن و دو کودک است که توسط مردی در خانه ای بدون پنجره اسیر می شوند تا اینکه یک روز زن فرار می کند و این آغاز روایتی است تا سرانجام داستان خودش حل شود.

فرزند عزیز 1

با شروع اپیزود 1 “Dear Child” یک زن و دو کودک را می بینیم که توسط مردی حبس شده اند. زن موفق به فرار می شود اما در اثر ضربه و فرار به شدت مجروح می شود. دختر 12 ساله اش هم به نوعی این کار را می کند.

این نمایش از کارگردان آلمانی ایزابل کلیفلد است که پرفروش ترین کتاب آلمانی با همین نام را به یک مینی سریال 6 قسمتی در سال 2023 تبدیل می کند.

این یک درام روان‌شناختی فوق‌العاده سنگین است، بنابراین هرچه کمتر در مورد خط داستان صحبت شود، بهتر است. تنها چیزی که می گوییم این است که آنچه در اولین قسمت ظاهر می‌شود، بیشتر از اینکه پاسخ بدهد، سؤالات را ایجاد می‌کند.

البته همه چیز در 5 قسمت باقی مانده مشخص می شود. کلیفلد و بقیه تیم سازنده باید ستایش شوند که فضای بسیار پرتنشی را از همان ابتدا ایجاد کردند که به سختی به ما اجازه می دهد که بخواهیم دقیقه ای فیلم را متوقف کنیم.

بازیگران آلمانی به خوبی از عهده نقش خود بر می آیند، اما می توان گفت هیچ کدام بهتر از دختری که نقش هانای 12 ساله را بازی می کند نیستند.

دیر چایلد

مراقب باشید: برخی از صحنه ها آزاردهنده و شکنجه روانی مرزی هستند، بنابراین این سریال برای افراد ضعیف نیست.

اگر در حال و هوای یک درام روان‌شناختی پیچیده هستید که از ابتدا بسیار پرتنش است،  پیشنهاد می شود این سریال را تماشا کنید.

“Dear Child” ترسناک ، غم انگیز و وحشتناک است و همه شخصیت ها درست کار می کنند. این سریال از همان ابتدا مجذوب کننده است و ترکیبی عالی از رازآلود، درام خانوادگی، ترسناک و نمایش رویه پلیسی دارد.

بازی ها به ویژه بازیگر جوانی که نقش هانا را بازی می کند درجه یک است. او چسبنده نمایش است و وهم آلود بودن داستان از جایی نشأت می گیرد که او از آنجا آمده است.

داستان به خوبی روایت می‌شود، با فیلم‌برداری عالی که رنگ‌ها و تاریکی را با مقدار مناسبی ترکیب می‌کند تا شما را بترساند.

این کار خوب شروع شد و مفهومی جذاب و ترسناک داشت، اما به نظر می‌رسد یا نویسندگان نمی‌دانستند که آن را به درستی پایان دهند یا تعداد قسمت‌ها کاهش یافته است، زیرا قسمت پایانی نسبتاً ضعیف بود.

بعد از پایان داستان هیچ شفافیتی در مورد انگیزه ها وجود ندارد، و تقریباً هیچ داستانی در مورد همه چیزهایی که قبل از کشف یاسمین و هانا اتفاق افتاده بود، وجود نداشت که می تواند کمی ناامید کننده باشد_ چرا بعد از مرگ لینا بک، مادرواقعی بچه ها و اولین زن ربوده شده، هشت زن دیگر ربوده شده برای اینکه جایگزینی برای مادربودن باشند کشته شدند .

البته می‌توان استدلال کرد که برخی از آن‌ها عمداً برای ایجاد حس ابهام کنار گذاشته شده است، اما باز هم چندان قابل قبول نیست.

بسیاری از مخاطبان بعد از نمایش هایی همچون Dark و 1989 عاشق تولیدات آلمانی شدند، زیرا آنها برنامه های بسیار هوشمندانه ای می سازند، بدون درام بیش از حد و با تعلیق و رمز و راز زیادی که برای بسیاری از افراد جذاب است.

بنابراین برای “Dear Child” بسیار امیدوار بودیم و ناامید نمی شوید. از ابتدا تا پایان مرموز و بسیار جذاب است. هیجان انگیز با کیفیت بالا و همه بازیگران به خصوص بچه ها شگفت انگیز بودند.

دختری که نقش هانا را بازی می کرد بسیار ترسناک بود که به تصویر کشیدن آن برای چنین بازیگر بچه ای با ظاهر شیرین بسیار دشوار است. همچنین یاسمن نیز بسیار ترسناک بود.

هیچ سرنخی در مورد مجرم واقعی وجود ندارد و در بیشتر موارد به شخص کاملا اشتباهی مشکوک می شوید.

کاملاً با شخصیت‌هایی که به خوبی طراحی شده‌اند که احساسات را به شیوه‌ای غیرمعمول لمس می‌کنند درگیر می شوید.

فرزند عزیز این درام یک راز مستقیم است، هیچ مثلث عشقی در هم آمیخته در آن نیست. شما احساس می کنید که یکی از کارآگاهان هستید با روشی که داستان چندپاره روایت می شود، که آن را ناامیدکننده و شگفت انگیز کرده است.

عزیز4

همانطور که این شش قسمت درام آلمانی شروع می شود، ما یک زن و دو کودک، هانا و جاناتان یا یوناتان را در یک اتاق می بینیم. وقتی مردی که صورتش را نمی بینیم وارد می شود، در صف می ایستند تا دست هایشان را بازرسی کنند.

مدتی بعد زن و دختر فرار می کنند. آنها از میان جنگل می دوند اما وقتی به جاده ای می رسند ماشینی زن را زیر گرفته است.او را با عجله به بیمارستان می برند و در آن جا او به عنوان لینا بررسی می شود.

این نام با نام زنی مطابقت دارد که سیزده سال پیش ناپدید شده بود و تقریباً در همان سن بود. گرد بوهلینگ، افسر پلیسی که پرونده اصلی افراد گمشده را اداره می‌کرد، این موضوع را می‌شنود و به والدین لینا می‌گوید که ممکن است او پیدا شده باشد. به دور از پایان راز، سؤالات بیشتری به زودی مطرح می شود.

سریال تنش ها و پیچش های زیادی را ایجاد می کند و روشی که ما رویدادهای کنونی را در هم آمیخته با فلاش بک به آنچه قبلاً رخ داده است می بینیم مؤثر است و به این معنی است که قرار نیست به این زودی بفهمیم پاسخ چیست، اما می توانیم ببینیم چه اتفاقی افتاده است.

عزیز3

در پایان قسمت ششم همه چیز به خوبی به پایان می رسد، بنابراین بینندگان بالقوه لازم نیست نگران تماشای سریال باشند تا متوجه شوند که باید منتظر فصل دیگری برای حل شدن باشند.

نویسندگی، کارگردانی، بازیگری و فیلمبرداری همه عالی هستند. معمایی با شخصیت های جذاب و چشم اندازی که اغلب در این ژانر دیده نمی شود. این می تواند محرک هایی در مورد آگاهی از سوء استفاده داشته باشد، شاید حتی بیشتر در مورد روانی، بنابراین توصیه می کنیم آن را ببینید.

به نظر می‌رسد آلمان، سوئد، فنلاند و آن منطقه واقعاً می‌دانند که چگونه این نوع تریلر/درام روان‌شناختی تاریک، آهسته و روان‌شناختی را تولید کنند، و این یکی از بهترین‌هایی است که دیده شده و به شدت توصیه می شود.

کل داستان متکی بر کنترل ذهنی قدرتمندی است که آنتاگونیست بر یاسمین، هانا و جاناتان دارد. نمایش اشاره ای بزرگ به دنیای مرد سالاری و پدرسالاری دارد. در این دنیا افراد زیادی وجود دارند که طبق خواسته های پدر خود زندگی می کنند حال چه آگاه باشند یا ناخود آگاه بر آنها تاثیر گذاشته باشد.

نمیشود گفت سریال بدون نقص است. به عنوان مثال دقیقا چطور میشود که آدم ربا به مین های زمینی دسترسی دارد.. پایگاه‌های متروکه ناتو مهمات نگه نمی‌دارند، چه رسد به مین‌هایی که در اطراف آن قرار دارند.

او می تواند با استفاده از دوربین های امنیتی و دوربین های مخفی شده در آشکارسازهای دود از چندین نفر جاسوسی کند – که با توجه به سابقه امنیتی او خوب است – اما ما همچنین باید باور کنیم که او یک ابر هکر نابغه با توانایی هک کردن هر سیستمی است و میتواند مخفیانه وارد خانه های شخصی هر که می خواهد شود.!

ما پلیس داریم که 24 ساعت یک خانه را زیرنظر دارد، اما از در پشتی غافل است و مطبوعاتی که در طول روز خانه خانواده بک را احاطه کرده اند و در شب ناپدید می شوند .

این فیلم از فلاش بک ها به طرز زیرکانه ای استفاده کرده است. بسیار تحت تاثیر قرار می گیرید که چگونه فیلمبرداران احساسات را به تصویر می کشند و چگونه خطوط زمانی به طور یکپارچه به تصویر کشیده شده اند.

اگر چیزی در مورد جنایتکاران سازمان یافته و سازماندهی نشده می دانید، این کار بسیار باورنکردنی بود. مجرم بسیار ژولیده و دارای اضافه وزن است، شخصیت فردی او آنچنان سازماندهی شده که کسی برای چنین جنایت سنجیده و مستمری به او مشکوک نمی شود.

اما از آنجایی که شرکت خود او جزییات امنیتی در پایگاه نظامی بسته بود، برای او آسان بود که یاسمین و بچه ها را آنجا نگه دارد. اگر چه،به محض اینکه پسر را در آن پایگاه پیدا کردند، به نظر می رسید که باید شخصی درگیر امنیت باشد.

بنابراین مطمئناً سریال یکی از نگهبانان را به عنوان مظنون احتمالی پیشنهاد می کند. یکی از مهم‌ترین نکاتی که سریال مراحل میانی را پشت سر می‌گذارد این است که هانا بسیار بیشتر از آن چیزی که می‌توانست شست‌وشو مغزی شده است.

ما این کودک نسبتاً شیرین را می بینیم که خیلی چیزها را پشت سر گذاشته است و سرنخ هایی به ما داده می شود. اما ما هیچ درک واقعی از شرطی شدن او و طرفداری او از پدرش نداریم.

پایان کتابی که سریال فرزند عزیز از آن اقتباس شده است، بسیار متفاوت است، اما خللی بر نمایش وارد نمی کند و داستان همچنان جذاب است.

این یک داستان جنایی مستقیم، با تنش‌ها، معماها و پیچش‌های داستانی زیاد است. بازی فوق العاده توسط کل تیم، نویسندگی و کارگردانی درخشان به کار گرفته شده است.

شروع این تریلر معمایی روانشناختی بیننده را به خود جذب می کند و می خواهد که شما بیشتر و بیشتر تماشا کنید. کاملاً آزاردهنده است و بازیگران اصلی آن را به خوبی بازی کرده اند. آنها واقعاً درد هر شخصیت و رنجی را که باید از دست رباینده خود متحمل شده اند به تصویر بکشند.

کودک عزیز مقدمه جالب و عناصر داستان سرایی جذاب زیادی دارد. آدم ربایی، سندرم استکهلم، فرزندپروری. مضامین آشنا و یک عنصر جنایی وجود دارد که این سریال را به چیزی واقعا خاص تبدیل می کند.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا