نقد و بررسی «لوسی»
این فیلم واقعاً باعث می شود درک خود از علم و واقعیت را زیر سوال ببرید.
این داستان تاثیرگذار به سبک کمیک بوک که به صفحه نمایش بزرگ آورده شده است شامل داستان های علمی-تخیلی، فانتزی، اکشن پر سر و صدا، جنگ، هیجان، دعواهای خشونت آمیز و نتایج بسیار سرگرم کننده است.
لوسی (اسکارلت جوهانسون) یک دانشجوی باهوش و سرسخت است که ناگهان خود را درگیر یک وضعیت وحشتناک مواد مخدر و قاچاق انسان می بیند. بعداً وقتی داروی خارقالعاده CPH4 در بدنش آزاد میشود، مغز او برای همیشه تغییر میکند.
لوسی به دلیل مواد مخدر مصنوعی باورنکردنی، کسب قدرت های فوق العاده، نیروی نفس گیر، التیام سریع دستخوش تغییرات غیرقابل تصور قرار می گیرد. وقتی لگدی به شکمش وارد می شود، دارو شروع به نشت به بدنش می کند و او شروع به استفاده از بیش از 10 درصد مغزش می کند و متوجه می شود که کمتر از 48 ساعت فرصت زندگی دارد.
با توانایی های جدیدش، به محض اینکه لوسی می فهمد که نمی توان به همه چیزهایی که می آموزد اعتماد کرد، متعاقبا یک انتقام بی رحمانه انجام می دهد.
او یک زن کشته شده است و زمانی که خاطراتش سرازیر می شود و مردی را که او را کشته است به یاد می آورد، فرار می کند، اما متوجه می شود که توطئه بیش از آنچه در ابتدا فکر می کرد وجود دارد. در طول راه، لوسی یک دانشمند اعصاب و پروفسور نورمن (مورگان فریمن) را پیدا می کند که می تواند به ثبت پدیده فوق العاده مغز او برای جهان کمک کند، قبل از اینکه شرور بد، آقای جانگ (چوی مین سیک) او را در این فرآیند بکشد. .
هر فرد به طور متوسط از 10 درصد از ظرفیت مغز خود استفاده می کند. تصور کنید که او با 100٪ چه کاری می تواند انجام دهد.
بر اساس شخصیتی که توسط خود لوک بسون خلق شده و به شدت تحت تأثیر کتاب های کمیک ابرقهرمانان قرار گرفته است. این یک فیلم پویا، سریع و سرگرم کننده است. این یک پیام کوتاه در مورد خطرات شدید مواد مخدر و علم است، از آنجایی که بازیگر ما به لطف یک داروی عجیب قدرت فوقالعادهای پیدا میکند، او تبدیل به یک ابرانسان، یک ماشین کشتار میشود که منجر به عواقب سرنوشتسازی میشود.
اما واقعاً طوری ساخته شده بود که طیف وسیعی از مخاطبان را به خود جذب کند، بنابراین طرح داستان آنقدر پیچیده نبود، اما اسکارلت جوهانسون بهعنوان قهرمان فوقالعاده برجسته کاملاً باورپذیر بود، و هیچ بازیگر دیگری در آن زمان وجود نداشت که بتواند به غیر از او نقش را بازی کند.
تماشای هیچ چیز سرگرم کننده تر از دیدن او نیست که به دنبال انتقام گرفتن از مردی است که قبلا او را کشته است، یا حداقل، کسی که معتقد است او را کشته است. همچنین یک خط داستانی نسبتاً خوبی برای همراهی با آن دارد.
این نمایش یک چیز واقعاً خوب دارد و آن یک بازیگر عالی بود. اسکارلت جوهانسون خوب است و به سبک همیشگی خود به عنوان دختری جدی بازی می کند که با فناوری پیشرفته ای که به او توانایی قدرت فوق العاده انسانی را می دهد، به زندگی بازگردانده شده است، او می تواند تبدیل به یک ابرقهرمان بی امان و شکست ناپذیر شود.
از نظر بصری فیلم کاملاً خیره کننده است و حداقل سعی می کند یک داستان اصلی را روایت کند و مفاهیم و سؤالات فلسفی (و حتی علمی) بسیار جالبی را مطرح می کند.
در حالی که تحولی در حال وقوع است، پروفسور نورمن (مورگان فریمن) را می بینیم که در مورد ظرفیت مغز انسان سخنرانی می کند. او میگوید مردم معمولاً تنها از ۱۰ درصد ظرفیت مغز خود استفاده میکنند.
لوسی به طور تصادفی یک ماده مخدر را می خورد و مغز او شروع به قویتر شدن میکند – آنقدر قدرتمند که میتواند به راحتی هر کسی را خلع سلاح کند و راهی برای خروج از هر موقعیتی که در آن قرار دارد بیابد.
فیلم با چنان سرعت دیوانهواری حرکت میکند و چنان بصریهای گیجکننده و مفاهیم جذابی درباره زمان و هستی ارائه میکند که غیرممکن است که سرگرم نشویم. بسون همچنین برای تاکید بر آسیبپذیری لوسی (در ابتدا) و سپس توضیح دادن آنچه در حال یادگیری است، صحنههای مختصر اما هیجانانگیزی از طبیعت به نمایش میگذارد.
لوسی (2014) به نویسندگی و کارگردانی لوک بسون و تهیه کنندگی همسرش ویرجینی سیلا ساخته شده است.
پس از تماشای آن احساس می کند انسان بی نهایت است و می تواند هر کاری انجام دهد و هیچ گونه دیگری قادر به انجام این کار نیست، این فیلم با یک افسانه شروع می شود. افسانهای که انسانها از بخش بسیار کمی از مغز خود استفاده میکنند.
فیلم از جهات خاصی شباهت زیادی به Limitless دارد، اما در عین حال رویکرد و نگاه کلی متفاوتی به موضوع تکامل انسان دارد. بسیاری از مردم چندان به این فیلم اهمیت نمیدهند، زیرا این فیلم مملو از منابع و ایدههای عرفانی/معنوی و حتی برخی علوم نادرست است، اما کسانی که ذهن باز و تخیل فعال دارند احتمالاً بسیار مشتاق خواهند بود.
تخیل بی حد و حصر ما بخشی از چیزی است که انسان را فوق العاده می کند، بهتر است از این موهبت استفاده کنیم و قدر آن را بدانیم. فیلمهای تخیلی هنوز هم میتوانند بسیار قابل تامل باشند، و این یکی قطعاً با آن دسته میآید.
بعضی از افراد این فیلم را به دلیل ارزش علمی آن، با نادیده گرفتن این واقعیت که این یک مستند نیست، نقد منفی می کنند. این بچه ها این فیلم را با چه مقایسه می کنند؟ در اینجا هیچ مقایسه ای با علم دنیای واقعی وجود ندارد. اگر کسی فیلمی درباره سیاهچاله ها بسازد، انتظار دارم که به آخرین تحقیقات درباره سیاهچاله ها وفادار باشد.
اگر کسی فیلمی درباره خورشید بسازد، من انتظار دارم که به دانسته های ما در مورد خورشید وفادار باشد. در مقابل، فیلمی درباره بیگانگان میتواند تعلیق ناباوری ما را بسیار بیشتر کند، زیرا ما هیچ بیگانه واقعی را نمیشناسیم که بتوانیم آن را مقایسه کنیم.
چقدر طیف گسترده ای از گونه های بیگانه توسط صنعت فیلم در تمام سال های خود تولید شده است! مفهوم اصلی در این فیلم به همان اندازه منعطف است زیرا سال ها پیش یک افسانه ثابت شده است. همه این را می دانند، بسون کارگردان/نویسنده این را می داند.