نقد و بررسی سریال « POKER FACE » – تشخیص حقیقت از دروغ

رایان جانسون یک دهه پس از اپیزود برجسته «Ozymandias Breaking Bad و پس از مجموعهای از فیلمهای موفقی که نام کارگردان را بر سر زبانها انداخته است، با پوکر دوباره وارد صحنه تلویزیون میشود .
او با Johnson’s Glass Onion: A Knives Out Mystery موجی از فرهنگ پاپ را ایجاد کرد و به نظر میرسد که جدیدترین پروژه اش، Poker Face ، یک فیلم عالی باشد .
در واقع، میتوان انتظار داشت که نمایش جدید او کاملاً مشابه داستان های دیگرش باشد، زیرا این نمایش نیز از یک پایه کاریزماتیک پیروی میکند که به دنبال حقیقت در رازهای پیچیده و وحشتناک قتل است.
در اولین دقایق Poker Face مشخص می شود که ریان جانسون قصد دارد در مواجهه با انتظارات پرواز کند و سریالی را ارائه دهد که جزئی از برنامه کلاسیک رمز و راز هفته است و بازگشتی غافلگیرکننده به استایل های خاص نئو نوآر که اولین فیلم او Brick در سال 2005 دارد را رقم بزند .
چارلی کیل می تواند مزخرفات و دروغ ها را تشخیص دهد. او این توانایی منحصر به فرد را دارد که بگوید چه زمانی کسی در مورد چیزی دروغ می گوید.
در حالی که این مقدمه نمایش است، چیزی که چارلی بیشتر به آن علاقه دارد (و جایی که تماشاگران از آن لذت می برند) این است که چارلی کشف می کند که چرا کسی دروغ می گوید.
این قدرت اساسی چارلی هم موهبت و هم نفرینی است که او را در طول فصل اول Poker Face وارد انواع موقعیت های خنده دار و خطرناک می کند.
با برخورد با جنایات عجیبی که در آن حقیقت می تواند به معنای زندگی یا مرگ باشد، او نمی تواند خود را درگیر نکند. Poker Face به عنوان یک سریال کارآگاهی «معکوس» یا « Howcatchem » توصیف میشود که در آن جنایت و مجرم را میبینیم و متوجه میشویم که آیا فرد ناقص ما میتواند پرونده را حل کند.
اینکه آیا Poker Face با میراث نمایش برجسته مطابقت دارد، مطمئناً محل بحث است، اما ریان جانسون و ناتاشا لیون به وضوح این ژانر را تحسین می کنند و به طور جدی یک سریال استریم ساخته اند که واقعاً به دورانی بازمی گردد که رازهای قتل از چاقوها نیز عمیق ترند.
جذابترین نکته Poker Face این است که میتوانید این سریال اصلی Peacock را به هر ترتیبی تماشا کنید، زیرا هر قسمت داستانی را برای خودش بازگو میکند.
رایان جانسون، نویسنده/کارگردان/تهیه کننده اجرایی، به جای تلاش برای «ارتقاء» رسانه به فیلم، یک کار هولناک و خودباخته، در چرخخانهاش با شکوفاییهای سبکی کار میکند که کار او را بر روی Breaking Bad با سرعتی راحت و کامل به یاد میآورد . با استراحت های تبلیغاتی که برای نوع متفاوتی از تجربه مشاهده طراحی شده است.
خود رایان جانسون و ناتاشا لیون گفتهاند که پیدایش سریال Poker Face در طی یک شام بین این دو به وجود آمده است و آرزوی چنین نمایشی را داشتند که تا حد زیادی وجود نداشت و آن را برای سال 2020 بهروزرسانی کردند.
باید تعجب کنید که آیا این بهروزرسانیها به نکات گفتمانی نسبتاً آنلاینی که در فیلمنامههای سریال نشان داده شده است اشاره دارد یا به این واقعیت که تا آنجایی که این قسمتها میتوانند گنجانده شوند، هنوز یک روایت و تضاد کلی وجود دارد که روند را به جلو میبرد.
ناتاشا لیون و لوئیس گوزمان در سریال استریم اصلی POKER FACE، معمای قتل، حل می کنند
بعد از Knives Out بار دیگر ریان جانسون یک شخصیت خارقالعاده دیگر را در چارلی کیل و ظرفی برای لیون برای ارائه یک اجرای پویا ارائه میکند .
ناتاشا لیون علاوه بر مشارکت در خلق Poker Face ، ما را با نوعی جذابیت و رقت بینظیر که او را به بازیگری نمادین از « اما من یک تشویق کننده هستم » تبدیل کرده است، آشنا می کند.
ورود Poker Face نه تنها برای طرفداران Howcatchem، بلکه برای طرفداران Natasha Lyonne نیز نویدهای بزرگی را نشان می دهد.
مفهوم “تشخیص دروغ ها” روی کاغذ سرگرم کننده است، با این حال اجرای آن با لیون که آن را هم برای امکانات کمدی و هم دراماتیک خود بازی می کند، کاملاً احساس می شود.
یک صحنه کلیدی در قسمت دوم سریال وجود دارد که در آن ما قاتل را مستقیماً میبینیم که به چارلی دروغ میگوید و کوچکترین چیزی در چهره او وجود دارد که او همه چیز را فهمیده است. این نوع کنایه مضاعف دراماتیک در سرتاسر Poker Face یافت می شود و نمایشی را به وجود می آورد که بیش از هر چیز دیگری برای تماشا کردن است.
با این حال، باید گفت که ریان جانسون و ناتاشا لیون تنها کسانی نیستند که در Poker Face با جانیکزا براوو، ایین بی مک دونالد، بن سینکلر و لاکی مک کی در صندلی کارگردانی نشستند.
تیفانی جانسون همچنین یکی از بهترین قسمتهای «در متال در آرامش باشید» را کارگردانی میکند که اجرای فوقالعادهای از Chloë Sevigny دارد.
اگر بخواهیم ا اول بگوییم داستان از جایی شروع می شود که چارلی با دوست خوبش ناتالی در یک کازینو کار می کند و این کازینو خاص در حال تغییر مالکیت است زیرا استرلینگ فراست جونیور مسئولیت پدرش را بر عهده می گیرد. فراست جونیور مشتاق است خود را ثابت کند و مطمئن شود که تجارت قمار به خوبی پیش می رود.
او به قدری به سلطنت و سود بی عیب و نقص خود توجه دارد که وقتی ناتالی به جونیور می گوید که در حین تمیز کردن اتاق یک مهمان در هتل چیزی جنایتکارانه دیده است، او دستور ضربه زدن به ناتالی را می دهد تا مطمئن شود راز هرگز فاش نخواهد شد.
کلیف لگرند، دست راست و تعمیرکار کازینو، ناتالی و همسرش را می کشد و قتل را به عنوان یک پرونده خشونت خانگی در نظر می گیرد.
فراست جونیور در سریال
در اینجاست که چارلی که سال ها در هتل کار می کند وارد می شود. جونیور از مهارت قابل توجه چارلی در کشف دروغ آگاه می شود و می خواهد از آن برای فریب دادن مهمانان کازینوی خود استفاده کند.
اما چارلی بیشتر به کشف حقیقت پشت همکار متوفی خود ناتالی علاقه مند است. هنگامی که او متوجه می شود جونیور و لگراند مسئول مرگ ناتالی هستند، مصمم به اجرای عدالت می شود.
یکی از ویژگی های خلاقانه و جذاب چارلی این است که او پلیس نیست. برخلاف دیگر برنامههای رازآلود گذشته که افسران پلیس یا کارآگاهان را دنبال میکنند، چارلی تا پایان اپیزود کسی را دستگیر نمیکند.
او قدرت قانون را ندارد. اما این نمایش چارلی را به عنوان یک جنگجوی ضعیف در آغوش میگیرد که میتواند عدالت را به روش خودش پیدا کند.
در مورد اپیزود اول، استرلینگ فراست جونیور دستگیر نمیشود، اما وقتی چارلی مخفیانه ضبط میکند که جونیور چگونه میخواهد مهمانان کازینو خود را فریب دهد، با او روبرو میشود.
جونیور متوجه می شود که او را مورد فریب قرار داده است و رویای او برای اثبات اشتباه پدرش از بین می رود. از این رو، او خود را از بالکن پرت می کند. چارلی دیگر از دست صاحب اولیه کازینو، استرلینگ فراست پدر، در امان نیست، زیرا او قسم می خورد که او را شکار کند و او را وادار به پرداخت هزینه کند.
چارلی اکنون در حال فرار است و در هر قسمت ماجراهای ناگوار، دوستان و قتلهایی را که در طول سفر جادهای خود برای فرار کشف میکند، نشان میدهد.
ساختار نمایش با گروهی از قاتلان که در تهدید رنگارنگ هستند، آرامشی نوستالژیک را برای مخاطب به ارمغان می آورد.
مانند سلف معنوی «Columbo»، هر قسمت از Poker Face با دیدن قتل و اینکه چگونه قاتل ردپای خود را میپوشاند، شروع میشود.
لذت ما از این نشات می گیرد که ببینیم چگونه چارلی قهرمان داستان ما این موضوع را نیز آشکار می کند، و چگونه این قدرت باعث حل ماجرا می شود.
طرفداران اسرار قتل، کمدی های تاریک، و داستان سرایی تلویزیونی قدیمی، نمایش را لذت بخش خواهند دید. اگر از کارهای اخیر ناتاشا لیون ( عروسک روسی ، نارنجی مدجدید است ) یا ادای احترام مرموز ریان جانسون ( Knives Out , Brick) لذت برده اید، از این کار نیز لذت خواهید برد.
ناتاشا لیون در نقش چارلی کیل شاداب و دوست داشتنی می درخشد. او در نقشی که به صراحت برای لیون نوشته شده است، راههای جدیدی برای جذب و شوکه کردن بیننده پیدا میکند.
خواه مورد حمله زنان سالخورده باشد یا تبدیل یک سگ به یک دستیار، او در اکثر کارتون های هجینیک قابل قبول است. لیون، مهمتر از همه، همدلی تزلزل ناپذیری را نسبت به مردم و کارگرانی که در گذرا ملاقات می کند نشان می دهد و به بیننده نشان می دهد که هر غریبه داستانی برای به اشتراک گذاشتن دارد.
نوشتن شخصیت محور باعث سرمایه گذاری روی قهرمانان و تبهکاران به یاد ماندنی می شود.
هر قسمت ابتدا ما را با دیدگاه قاتل آشنا می کند. قدرت پشت دیدن داستان منشأ شخصیت شرور، سقوط آنها را فریبندهتر میکند: ما احساس میکنیم که دیوارهای اطراف آنها کوچک میشوند، و وحشت را در پشت لبخندهای ساختگی آنها احساس میکنیم.
نوشتن و انتخاب بازیگران برای این سریال شخصیت های به یاد ماندنی را ایجاد می کند که سایت های رسانه می توانند سال ها درباره آنها صحبت کنند.
به دلیل ساختار جنایی سریال، ما تقریباً می دانیم که اپیزود چگونه خواهد بود: قتل را می بینیم، چگونه پوشش داده می شود، می بینیم که چگونه چارلی کیل به پرونده برخورد می کند یا قربانی را می شناسد، تماشا می کنیم که چگونه او به طور فزاینده ای تبدیل به ناجی می شود.
در حالی که برخی ممکن است راز ها را بیش از حد قابل پیش بینی بدانند، هنوز فضای زیادی برای خلاقیت در آن ساختار وجود دارد. قرار دادن قطعات در کنار هم باعث القای اندورفین می شود و این رمز و راز شبیه کتاب رمز و راز مورد علاقه شما است.
هر قسمت در گوشه ای از آمریکا اتفاق می افتد. محیط می تواند یک توقف کامیون در وسط بیابان، یک کابین در طوفان برفی، یا یک گودال باربیکیو در قلب تگزاس باشد. وقتی اپیزود عمیقاً در فرهنگ آن محیط فرو می رود، محیط به شخصیت خودش تبدیل می شود.
این به نمایش اجازه می دهد تا با دیگر سبک های ژانر همکاری کند و در سبک های بصری مختلف شکوفا شود تا هر یک از داستان های موجود را روایت کند.
نقطه قوت و ضعف اصلی سریال این است که بیشتر قسمت ها حاوی داستان هستند. معمای قتل هر بار تنها با قطعیت بازگشت چارلی دوباره تنظیم می شود. برخلاف نمایشهای دیگر که میتوانند هر هفته احساس دیدار با دوستان قدیمی را داشته باشند، این برنامه از شما میخواهد که هر بار روی یک راز جدید سرمایهگذاری کنید. این سرمایه گذاری ذهنی است و به سلیقه افراد بستگی دارد.
این نمایش مملو از نقش های مکمل و ستاره های مهمان است که شامل افرادی مانند آدرین برودی، بنجامین برات، نیک نولته، جوزف گوردون-لویت، جمیلا جمیل، تیم میدوز، لیل رل هاوری، تیم بلیک نلسون، هانگ چاو، لوئیس گوزمان و استفانی هسو هستند که با بازیگری خود Poker Face را به سمت جایزه های زیادی بردند.
Poker Face یک برنامه تلویزیونی ایالات متحده است که در ده قسمت از شبکه پیکاک در سال 2023 پخش شد و حجم زیادی از انتقاد های مثبت را دریافت کرد.