نقد و بررسی «آرواره ها»
از نظر شهرت، “آرواره ها” (به انگلیسی: Jaws) برای همیشه به دو چیز شناخته می شود: کار دوربین منحصر به فرد کارگردان استیون اسپیلبرگ با نشان دادن “نمای چشم کوسه” و ایجاد تعلیق، و موسیقی آن که نمادین شد.
“آرواره ها” داستان شهر ساحلی آمیتی را روایت می کند که به طور ناگهانی و غیرقابل توضیحی تبدیل به محل شکار یک کوسه سفید سرکش می شود. کلانتر برودی (روی شیدر) میخواهد سواحل را تا اطلاع ثانوی ببندد، اما در هر مرحله توسط وان (موری همیلتون)، که نگران از دست دادن بالقوه تجارت توریستی است، با مخالفت مقامات شهر روبرو میشود.
با این حال، زمانی که حملات ادامه مییابد، برودی از هوپر (ریچارد دریفوس) متخصص کوسه و کوینت (رابرت شاو) قایقران گریزل کمک میگیرد تا کوسه غول پیکر را شکار کند.
در جزیره تفریحی خیالی نیوانگلند آمیتی، گردشگری صنعت اصلی است و هر تابستان سواحل با افرادی پشتیبانی میشود که امیدوارند در آبهای زیبای آن شنا کنند. آخرین چیزی که مقامات میخواهند این است که یک کوسه کسی را کشته است.
فیلم آرواره ها با یکی از وحشتناک ترین صحنه های سینمای ترسناک شروع می شود، یک دختر جوان زیبا به داخل آب می رود و توسط موجودی ناشناس در آب به طرز وحشیانه ای مورد حمله قرار می گیرد و کشته می شود.
روز بعد رئیس برودی در مورد حمله کوسه تحقیق می کند و از شهردار لری وان می خواهد که ساحل را ببندد، اما از ترس وحشت و کمتر شدن گردشگران، لری پیشنهادات رئیس را نادیده می گیرد و ساحل را باز نگه می دارد که منجر به حمله دیگری به یک پسر جوان در منطقه می شود.
برودی با مت هوپر، یک دانشمند دریایی تماس می گیرد تا ببیند آیا می توانند کوسه را پیدا کنند یا خیر. اما هنگامی که حمله دیگری رخ می دهد و تقریباً پسر کوچک برودی، مایکل را می کشد، او، مت و یک مرد مغرور، کوئینت بیرون می روند تا خود Jaws را پیدا کنند.
همانطور که گفته شد، مقدمه کلی و موسیقی در اینجا مشهور است. اما چیزی که همیشه با هر بار تماشای مجدد «آروواره ها» توجه را جلب می کند این است که تا چه اندازه یک درام انسانی است در مقابل یک قطعه ترسناک که توسط یک شرور (در این مورد، کوسه) هدایت می شود.
نیمه اول “آروواره ها” تقریباً به طور کامل در خشکی اتفاق می افتد، و بیشتر بر سیاست ترس و تجارت تمرکز دارد تا هر چیز ماوراء طبیعی یا ترسناک. در این نمایش «کوسه بیذهن و غیرقابل توقف» را جایگزین «بیماری مسری جهانی» کنید و ببینید که با داستان امروزی ما مثل همیشه مرتبط است.
نیمه دوم بیشتر به سمت «تعقیب و گریز دریایی ماجراجویی» گرایش دارد و صحنههای اقیانوسی که با وجود فیلمبرداری بیش از 45 سال پیش، کمتر کهنه یا منسوخ دیده میشوند، جذاب است.
فیلمبرداری استادانه تقریباً همیشه پابرجاست، و تصمیمات اسپیلبرگ پشت دوربین قطعاً در اینجا نیز انجام می شود. حتی پس از آن، در میان یک تعقیب و گریز وحشیانه و هیجان انگیز، اسپیلبرگ اکشن را برای صحنه ای تکان دهنده که در آن سه دریانورد پیوند می خورند و تجربیات خود را به اشتراک می گذارند، متوقف می کند.
برای به نمایش گذاشتن کامل چنین عمق شخصیتی، بازیگری عالی مورد نیاز است – و در اینجا به صورت دسته جمعی ارائه می شود. «آروارهها» مجموعهای از شخصیتهای منحصربهفرد را به نمایش میگذارد که دیدن آنها همیشه لذت بخش است.
کلانتر به عنوان “چرا کسی به من گوش نمی دهد!” به بینندگان اجازه می دهد تا با داستان در جنبه ای بسیار شخصی تر ارتباط برقرار کنند، در حالی که هوپر دریفوس روشن نگر، خنده دار است و برخی از بهترین دیالوگ های کل نمایش را ارائه می دهد.
البته، شاو در نقش کوینت بهطور منحصربهفردی نمادین است و شوخی و پیچیدگی را کاملاً در شخصیت خود در کنار هم قرار میدهد.
شاید بزرگترین تعریفی که میتوان برای «آروارهها» کرد این است که هر بار که آن را میبینیم، تمام جنبههای برندهاش نمایان می شود. چه درام، احساسات، موسیقی، هیجان، ماجراجویی، بصری، بازیگری یا فقط قلب کلی قطعه باشد، حتی یک صحنه هدر رفته یا کم استفاده نیست.
در سال 1975، «آروارهها» سروصدای زیادی در سینماها به پا کرد. این فیلم انواع رکوردهای باکس آفیس را ثبت کرد و جلد مجلات سراسر کشور را به خود اختصاص داد و فیلم پیشگامانه و شگفت انگیز بود.
حتی وقتی امروزه دیده می شود، حتی با تکنولوژی بسیار قدیمی هنوز هم فیلمی عالی برای تماشا است. به عبارت دیگر، کوسه اغلب بسیار جعلی به نظر می رسد، اما داستان آنقدر خوب است و آنقدر خوب مدیریت می شود که شما واقعا اهمیتی نمی دهید. بازی های عالی، فیلمنامه بسیار زیبا و کارگردانی عالی باعث می شود که حتماً آن را ببینید.
این بدون شک یکی از بهترین فیلمهایی است که با تنش مقابله میکند، زیرا اسپیلبرگ به طرز ماهرانهای تمام موارد را مدیریت میکند. فیلم مانند یک ترن هوایی شگفتانگیز است که باعث می شود ما یکی پس از دیگری بترسیم.
با روی شیدر، رابرت شاو و ریچارد دریفوس که شخصیتهای به یادماندنی را ارائه میکنند، تصویر دوستانه خوبی نیز دریافت کردیم. هر سه آنها با هم بسیار متفاوت هستند، اما هر سه مانند افرادی هستند که مطمئنیم هر بیننده با آنها ملاقات کرده است، بنابراین ارتباط با آنها آسان است و وقتی به این ماجراجویی می رویم فیلم را سرگرم کننده تر می کند.
این فیلم البته از موسیقی درخشان جان ویلیامز بهره می برد که شاید به یاد ماندنی ترین در تاریخ سینما باشد.
ظاهر کوسه باورنکردنی است و اسپیلبرگ مطمئناً تصمیم درستی گرفت که آن را مخفی نگه داشت و فقط تکههای آن را در طول فیلم فاش کرد. اولین نگاه اجمالی به طرز وحشتناکی تکان دهنده است و هر مشاهده تنش را بیشتر و بیشتر می کند.
کارگردان همچنین میداند که چگونه بدون اینکه ما کوسه را ببینیم، تعلیق بسازد، زیرا ما دائماً در حال مشاهده اشیاء شناور (اسکله، بشکهها) هستیم تا به این معنی باشد که موجود آنجاست.
شگفتانگیزتر این است که این فیلم مردم را چنان ترساند که حاضر نشدند به داخل آب بروند، اما پرتعلیقترین صحنه احتمالاً سخنرانی افسانهای شاو در مورد دوران حضورش در USS Indianapolis است.
این یکی از بزرگترین ماجراهایی است که تا به حال در فیلم ثبت شده است، زیرا همه افراد درگیر آن را بسیار واقعی بازی می کنند. وقتی مردها برای رفتن به دنبال کوسه سوار قایق می شوند، احساس می کنید که واقعاً آنجا هستید. وقتی دوربین در زیر آب است که از کوسه عکس POV می گیرد، احساس می کنید که در آب هستید.
آخرین صحنه مرگ در فیلم نیز یکی از وحشتناک ترین صحنه هایی است که تاکنون در فیلم ثبت شده است و حتی ممکن است وحشیانه ترین صحنه باشد. این فیلم یک شاهکار واقعی تعلیق است و عادلانه است که در 35 سال گذشته چیزی به این نزدیکی نشده باشد.
فیلمهای زیادی از دورههای گذشته وجود دارند که در طول زمان ماندگاری ندارند، اما این یکی دارد. به همان اندازه که در سال 1975 بود هیجان انگیز است. اما بهترین دلیل برای تماشای آن اجرای رابرت شاو است. دیگر به ندرت چنین شخصیت هایی را در فیلم ها می بینید.
پس از پیدا شدن بقایای اولین قربانیان، برودی به اقیانوس نگاه میکند، اسپیلبرگ بهخوبی صحنه را به تصویر میکشد تا بگوید که ما شاهد آن هستیم. بسیاری از صحنه های عالی برای همیشه در خاطره ها باقی مانده اند.
«آرواره ها» به طور کامل شما را جذب می کنند، زیرا سه نفر از شکارچیان کوسه برای به دام انداختن سفید بزرگی که شما احساس می کنید بخشی از ماجراجویی آنها هستید، اقدام می کنند.
شما برای آنها می ترسید، با آنها هیجان زده می شوید و می ترسید که در آینده چه اتفاقی می افتد. وقتی آن نخ ماهیگیری شروع به چرخش می کند قلب شما شروع به پمپاژ می کند. این مهارت خالص است.
«آرواره ها» بر اساس کتاب پرفروش پیتر بنچلی ساخته شده است. استیون اسپیلبرگ، آن را به دلیلی برای نفرت از کوسه ها تبدیل کرد. او به طرز درخشانی از فیلمی که میتوانست یک فیلم جذاب باشد استفاده کرد و آن را به یک فیلم کلاسیک تبدیل کرد که هرگز فراموش نخواهد شد.
این فیلم دلهره آور آمریکایی به شدت در سراسر جهان دیده شد و به پرفروش ترین فیلم در آن سالها تبدیل شد. این فیلم جز 250 فیلم برتر سایت imdb است. و برنده جوایز زیادی شد:
برنده اسکار بهترین موسیقی، برنده اسکار بهترین تدوین، برنده اسکار بهترین میکس صدا، نامزد اسکار بهترین فیلم، برنده گلدن گلوب بهترین موسیقی و برنده بفتای بهترین موسیقی.
نکته فوقالعاده کلیدی نحوه حرکت دوربین است، حرکت در لحظه مناسب روی چهره شخصیتها که به عقب برمیگردد تا پانوراما را نشان دهد و در واقع یک کوسه لاستیکی بزرگ را باورپذیر میکند که کاملاً شگفتانگیز بود.
به طور کلی، یک کلاسیک استادانه که هنوز هم تا به امروز زنده است. حتی بیشتر عکسهای مکانیکی کوسه هنوز خیرهکننده و گاهی وحشتناک هستند. فیلم از فانتزی دور میشود و خود را در واقعیت میچسباند، به همین دلیل است که خیلیها بعد از دیدن این فیلم از دریا میترسند.