در اینجا مینی سریال The Queen’s Gambit را بررسی میکنیم_ نمایشی جذاب و زیبا که نتفلیکس در سال 2020 ارائه کرد

مینی سریال The Queen’s Gambit نتفلیکس با اجرای مرکزی خیره کننده آنیا تیلور جوی، توجه بی عیب و نقص به جزئیات دوره و طرحی جذاب، تمام حرکات درست را انجام می دهد.
کارگردان The Queen’s Gambit اسکات فرانک است که همراه با بازیگرانی همچون آنیا تیلور جوی، بیل کمپ، ماریل هلر، توماس برودی سنگستر، هری ملینگ پخش شد.
هیجانانگیزترین صحنههای The Queen’s Gambit فوقالعاده نتفلیکس، در یک صفحه شطرنج رخ میدهد. دیدن این نبردها بسیار باشکوه تر از هر درگیری بزرگی است که ریدلی اسکات تا به حال فیلمبرداری کرده است.
این مجموعه هفت قسمتی بر اساس رمانی از والتر تیویس ساخته شده و کارگردانی آن را اسکات فرانک، مردی که در پشت بی خدا قرار دارد ، یکی از بهترین نمایش های سال 2017 ، بر عهده دارد.
اما این وسترن نیست، هرچند که حساسیت های آن به همین شکل قدیمی است. این نوعی درام پرستیژ است که نتفلیکس باید بیشتر آن را تولید کند – نمایشی که هم تماشاگران و هم تحسین را به دنبال خواهد داشت.
استادان انگلیسی قدیمی آن را به عنوان یک bildungsroman* توصیف می کنند، و تقریباً می توان تصور کرد که برخی از آنها با خوشحالی مضامین فمینیستی و تأثیرات ادبی آن را تشریح می کنند.
*رمان تربیتی یا بیلدونگسرمان (به آلمانی: Bildungsroman ) در نقد ادبی به سنتی در رماننویسی اروپایی اطلاق میشود که تمرکز داستان بر بلوغ و شکلگیری جهان عاطفی و ذهنی شخصیت اصلی داستان از دوره نوجوانی تا بزرگسالی و در تقابل با ارزشها و هنجارهای جامعه باشد.
داستان در دهه 1960 می گذرد و داستان بت هارمون 9 ساله ای را که به تازگی یتیم شده است، بازگو می کند که خود را در یک یتیم خانه دخترانه می بیند که توسط یک گروه مسیحی با ارزش های سخت اداره می شود.
این ارزشها تجویز مسکنها را به مستاجرانش برای «کنترل خلق و خو» منتفی نمیکند، بهطوریکه صفهایی از دختران که قرصهایشان را در لیوانهای کاغذی کوچک دریافت میکنند، بسیار شبیه به یک مؤسسه روانپزشکی است.
او با جستجوی آرامش در زیرزمین، جایی که یک سرایدار تنها به نام آقای شایبل اوقات فراغت خود را با بازی شطرنج با خودش می گذراند، در برابر سختی های خانه جدیدش مقاومت می کند.
قهرمان جوان ما توسط سرایدار مقیم مؤسسه، علاقهمند به شطرنج که در اوقات فراغت خود در حال بازی کردن در زیرزمین است، با این بازی سلطنتی آشنا میشود.
این چهره دمدمی مزاج که به وضوح از جریان پیوسته دختران پریشان در محل خسته شده است، در مواجهه با بث به عنوان یک دانش آموز بسیار محتاط است، اما پشتکار و استعداد طبیعی او پیروز می شود و در نتیجه ظهور اعجوبه آغاز می شود.
او با اکراه بث کنجکاو را زیر بال خود می گیرد و اصول بازی را به او آموزش می دهد. در عرض چند روز، بث او را در کمتر از ده حرکت شکست می دهد. مرد با هیبت به عقب خم می شود و به سختی می تواند نبوغ بث را درک کند. دختر معصوم می پرسد آیا او خوب است؟ او میگوید: «راستش را بگویم، بچه، تو شگفتانگیز هستی».
The Queen’s Gambit فقط نمایشی درباره شطرنج نیست، بلکه نمایشی درباره مهربانی است. آقای شایبل ( بیل کمپ ) اولین کسی در زندگی بث خواهد بود که به او شانه ای برای تکیه دادن پیشنهاد می دهد، با اینکه او با بیماری روانی و وابستگی ناتوان کننده به مواد مخدر مبارزه می کند.
طی چند سال آینده، زمانی که بث از برنده شدن در تورنمنت های محلی به ستایش شدن به عنوان اصلی ترین رقیب آمریکا در برابر شوروی تبدیل می شود – یک جنگ نیابتی که در زندگی واقعی نیز رخ داد، زمانی که بابی فیشر و بوریس اسپاسکی در اوج جنگ سرد با هم روبرو شدند. – بسیاری دیگر خود را با او هماهنگ می کنند.
با ورود بث به نوجوانی، تیلور جوی نقش اصلی را برعهده می گیرد و ما تکامل بی دست و پا و جوانی دختر را نه تنها با تغییرات ظریف در موهایش، بلکه در زبان بدن، نحوه راه رفتن و ارائه خود می بینیم. در حالی که با خشم فروخورده و تنهایی وجودش دست و پنجه نرم می کند.
برخی به خاطر توجهی که بث به خود جلب می کند، در این کار هستند، اما در طول زندگی جوانش، او یک سری روابط واقعی برقرار می کند – از آلما ویتلی (ماریل هلر )، زنی که او را در نوجوانی پذیرفته و اشتیاق او را به شطرنج تشویق می کند تا به مردان بسیاری که به طبیعت جذاب او کشیده شده اند.
آنیا تیلور جوی و توماس برودی سنگستر در عکسی از The Queen’s Gambit
ما در مورد دفاع سیسیلی و پیاده دوبل یاد می کنیم. در مورد تعویق ها و پایان بازی ها اما در هیچ نقطه ای نمایش غیر قابل دسترس نیست. این یک دستاورد قابل توجه است. با ظرافت و جذابیت حرکت می کند، بدون اینکه هرگز مخاطب خود را بیگانه کند.
در گذشته نیز فیلمهایی بودند که زمان زیادی را پشت میز میگذرانند و زمان نامتناسبی را برای آموزش جزئیات بیمعنی بازی به بیننده تلف میکنند.
اما در این سریال استانداردهای هر متخصص شطرنجی را که بخواهد دقت آن را بررسی کند مطابقت خواهد داشت.
اسکات فرانک داستان نویس بسیار باهوشی است که نمی تواند توسط حواس پرتی های غیرضروری منحرف شود و برخی از تکنیک های او در اینجا کاملاً درخشان هستند.
او می داند که تمرین دوربین روی صفحه شطرنج و انتظار دنبال کردن تماشاگران فایده ای ندارد. بنابراین در عوض، او دوربین را روی چهره بازیگرانش آموزش می دهد و بر احساسات آنها تکیه می کند تا بیننده را به سمت روایت هدایت کند.
برخی از بهترین چهرهآفهای سریال به معنای واقعی کلمه اینجا هستند – دو شخصیت که رو به روی هم نشستهاند و درگیر یک دوئل ذهنی هستند. در برخی از مسابقات پرمخاطب، صفحه شطرنج حتی دیده نمی شود. این تصمیم کارگردانی به طرز شگفت انگیزی جسورانه است.
اگر بث، همانطور که اغلب تمایل دارد، حریف خود را به گوشه ببندد، ما آن را با افتادن یک رخ نمی بینیم، بلکه آن را در چشمان ستاره آنیا تیلور-جوی می بینیم و چه چشمان مسحور کننده ای هستند .
او در نقش بث نفسگیر است، شخصیتی که سفرش اساساً در گوشهای از صفحه شطرنج زندگی آغاز میشود و کائنات مدام در گوشش زمزمه میکند: «بررسی کن».
او با یک بازیگری غنی همراه شخصیت های فرعی، و کار بی عیب و نقص توسط بخش فنی بهنمایش این شاهکار کمک می کند.
سریال برای پشتیبانی بیشتر نیز به موسیقی، دکورها، لباس ها و تصاویر متکی است. آنها بی عیب و نقص هستند – به ویژه موسیقی ارکسترال سرسبز، توسط کارلوس رافائل ریورا.
The Queen’s Gambit با نوعی اعتماد به نفس روی صفحه شطرنج که بث روی تخته نشان می دهد اوج می گیرد.
او مخاطبان را به مسیرهای درست سوق می دهد، اما در برابر اصرار برای تغذیه اطلاعات مهم از طریق گفتگوهای نابسامان و توطئه های نقشه مقاومت می کند. این باعث میشود که بازدهها رضایتبخشتر شوند، زیرا به دلیل رسیدن به نتایج صحیح، احساس موفقیت میکنید.
شطرنج یک ورزش بیصدا است، بهجز صافکردن عجیب و غریب گلو و تبادل گاه و بیگاه لذتهایی که در چهره دیده می شود نه نیازی به صحبت است و نه ضرورتی دارد.
و بث در زندگی نیز اینگونه رفتار می کند. ناراحتی او آنقدر درونی شده است که تنها راهی که می داند چگونه خود را بیان کند روی صفحه است و در زندگی، او بی رحم، پشیمان و بی امان است.
اگرچه بث به عنوان یک استعداد فوق العاده می درخشد، اما او همچنین یک شخصیت عمیقاً ناقص است که تنها آرامش او در دو چیز نهفته است: اشتیاق او به شطرنج و اعتیادش به داروهای آرام بخش.
این دوگانگی و مبارزه بین خودویرانگری و توانایی طبیعی اوست که او را به اندازه دنیایی که در آن زندگی می کند تعریف می کند، دنیایی که او را به عنوان یک شطرنج باز زن با تاکید بر زن بودن می بیند.
و در حالی که بث هارمون در مقابل رقبای خود – مردانی با حق و مغرور در هر سنی – می نشیند، او از روی تخته نگاهی می اندازد و با کوتاه ترین نگاه، روح آنها را با چشمانش سوراخ می کند. او ترس را می بیند و آنچه رقبا میبینند آنها را به لرزه در میآورد: دختری جوان، ماهرتر از آنچه که تصور میکردند.
در آن لحظات، قبل از اینکه هر یک از بازیکنان در ساعت حضور داشته باشند، بث میداند که برنده شده است.
داستان و تولید The Queen’s Gambit در همه سطوح استثنایی است. به زبان ساده: این به راحتی بهترین فیلم یا سریال شطرنجی است که تا به حال به نمایشگرها رسیده است.
استقبال کلی بسیار مثبت بوده است، نه فقط در دنیای شطرنج که رسانه های اجتماعی و رسانه های خبری آن را به عنوان “شطرنج درست انجام شده” توصیف می کنند، بلکه عموم مردم و منتقدان نیز همینطورند.
متاکریتیک، ملغمهای از نقدهای منتقدان، میانگین بسیار بالای 79/100 را دارد ، در حالی که IMDB، یک سایت فیلم که به تماشاگران اجازه میدهد با نمرات و نقدها بسنجید، تا لحظه نگارش این مقاله، آن را در 89/100 قرار داده است.
این مینی سریال هفت قسمتی در سال 2020 از نتفلیکس پخش شد.