فیلم

بررسی فیلم «Inception»_واقعیت در رویا یا رویا در واقعیت

گفته می شود کریستوفر نولان ده سال برای نوشتن فیلمنامه خود «Inception» (به فارسی تلقین) وقت صرف کرده است.

هنگام تماشای این فیلم باید تمرکز فوق العاده ای داشته باشید.

قهرمان فیلم یک معمار جوان را با به چالش کشیدن او برای ایجاد یک پیچ و خم آزمایش می کند و نولان ما را با پیچ و خم خیره کننده خود آزمایش می کند.

ما باید به او اعتماد کنیم که او می تواند ما را از پیش ببرد، زیرا بیشتر اوقات ما گم شده و سرگردان هستیم. نولان باید این داستان را بارها و بارها بازنویسی کرده باشد و متوجه شده باشد که هر تغییری در کل بافت اثر موجی دارد.

داستان را می توان در چند جمله گفت. در اینجا فیلمی است که در برابر اسپویل مصون است: اگر می دانستید چگونه به پایان می رسد، با دانستن چیزی به شما نمی گفت مگر اینکه بدانید چگونه به آنجا رسیده است و اینکه بخواهیم به شما بگوییم چگونه به آنجا رسیده است باعث گیجی می شود.

در این فیلم همه چیز در مورد فرآیند است، در مورد مبارزه با راه ما از طریق صفحات پوشیده از واقعیت و رویا، واقعیت در رویا و رویاهای بدون واقعیت است.

این یک شعبده بازی نفس گیر است و نولان ممکن است « یادگاری » (2000) خود را یک گرم کردن در نظر گرفته باشد. او ظاهراً این فیلمنامه را هنگام فیلمبرداری آن شروع کرده است.

یادگاری داستان مردی بود که حافظه کوتاه مدتش را از دست داده بود و داستان برعکس روایت می شد.

در تلقین ما هرگز نمی توانیم کاملاً مطمئن باشیم که رابطه بین زمان رویایی و زمان واقعی چیست.

قهرمان توضیح می دهد که شما هرگز نمی توانید شروع یک رویا را به یاد بیاورید و رویاهایی که به نظر می رسد ساعت ها طول می کشند ممکن است فقط مدت کوتاهی دوام بیاورند.

تصور کنید وقتی خواب می بینید این را نمی دانید و اگر در رویای مرد دیگری باشید چه؟ چگونه زمان رویایی شما با او هماهنگ می شود؟ واقعاً چه می دانید؟

کاب ( لئوناردو دی کاپریو ) یک مهاجم شرکتی از بالاترین درجه است. او در ذهن مردان دیگر نفوذ می کند تا ایده های آنها را بدزدد. اکنون او توسط یک میلیاردر قدرتمند استخدام می شود تا برعکس این کار را انجام دهد: برای معرفی یک ایده به ذهن رقیب، و آنقدر خوب انجامش دهد که فکر کند این ایده متعلق به خودش است.

این کار هرگز قبلا انجام نشده است. ذهن ما نسبت به ایده های خارجی به همان اندازه هوشیار است که سیستم ایمنی ما نسبت به عوامل بیماری زا.

مرد ثروتمندی به نام سایتو ( کن واتانابه ) به او پیشنهادی می دهد که نمی تواند رد کند، پیشنهادی که به تبعید اجباری کاب از خانه و خانواده پایان می دهد.

کاب تیمی را تشکیل می دهد و در اینجا فیلم بر رویه های کاملاً تثبیت شده همه فیلم های سرقت تکیه می کند.

000

ما با افرادی ملاقات می کنیم که او باید با آنها کار کند: آرتور ( جوزف گوردون-لویت )، همکار قدیمی او ایمز ( تام هاردی )، استاد فریب یوسف ( دیلیپ رائو )، شیمیدان چیره دست و یک استخدام جدید وجود دارد، آریادنه ( الن پیج )، یک معمار جوان باهوش که در ایجاد فضاها اعجوبه ای است.

کاب همچنین با پدرزنش مایلز ( مایکل کین )، که می داند چه کار می کند و چگونه آن را انجام می دهد، به سراغ پایگاه می رود. مایکل کین فقط باید روی یک صفحه ظاهر شود و ما فرض می کنیم که او از هر شخصیت دیگر عاقل تر است.

اما چرا کاب برای ایجاد فضا در رویاها به یک معمار نیاز دارد؟

همانطور که همه ما می دانیم رویاها دارای معماری در حال تغییر هستند. جایی که به نظر می رسد ما راهی برای جابجایی داریم. مأموریت کاب «آغاز» یک ایده جدید در ذهن یک میلیاردر جوان دیگر، رابرت فیشر جونیور ( کیلین مورفی )، وارث امپراتوری پدرش است.

سایتو از او می خواهد که ایده هایی را آغاز کند که منجر به تسلیم شدن شرکت رقیبش شود.

کاب به آریادنی نیاز دارد تا یک فضای پیچ و خم فریبنده در رویاهای فیشر ایجاد کند تا افکار جدید به طور غیرقابل درک به درون خود بچرخند.

کاب آریادنه را در مورد دنیای نفوذ رویاها، هنر کنترل رویاها و هدایت آنها آموزش می دهد. نولان از این به عنوان وسیله ای برای آموزش ما نیز استفاده می کند و همچنین ما را با برخی از جلوه‌های ویژه شگفت‌انگیز فیلم، که در تریلر بی‌معنی به نظر می‌رسیدند، اما اکنون درست در آن جا می‌شوند، آشنا می کند.

محافظان فیشر تعدادی محافظ اسلحه‌دار هستند که ممکن است مانند معادل ذهنی آنتی‌بادی‌ها کار کنند. آنها به طور متناوب واقعی و فیگوراتیو به نظر می رسند، اما هر کدام که باشند، منجر به درگیری های زیادی با اسلحه، صحنه های تعقیب و گریز و انفجار می شوند، که این روزها شیوه ای است که فیلم ها درگیری را به تصویر می کشند.

اگر اصلاً تبلیغاتی برای فیلم دیده‌اید، می‌دانید که معماری آن راهی برای نادیده گرفتن جاذبه دارد. ساختمان ها کج می شوند. کویل خیابان ها شخصیت ها شناور هستند. این همه در روایت توضیح داده شده است. این فیلم یک هزارتوی گیج کننده بدون خط میانی ساده است.

نولان با یک رشته احساسی به ما کمک می کند. دلیل انگیزه کاب برای به خطر انداختن خطرات اولیه به دلیل غم و اندوه و گناه است که همسرش مال ( ماریون کوتیار ) و دو فرزندشان را درگیر می کند.

کوتیار نقش همسر را به شکلی ایده آل تجسم می کند. گفتن اینکه آیا ما خاطرات کاب را می بینیم یا رویاهای او دشوار است – حتی، به معنای واقعی کلمه، در آخرین شات نیز مبهم است.

اما او باعث می شود مال به عنوان یک آهنربای عاطفی عمل کند و عشق بین آن دو یک ثابت عاطفی در دنیای کاب ایجاد می کند که در غیر این صورت بی وقفه در حال تغییر است.

ما همیشه در حال هستیم. ما در حین رسیدن به اینجا یادداشت هایی انجام داده ایم، اما کاملاً مطمئن نیستیم که اینجا کجاست. با این حال، مسائل زندگی، مرگ و قلب درگیر هستند .

نولان قبل از استفاده از صحنه‌های خوش ساخت از جاسوسی، از جمله یک طرح هوشمندانه روی یک 747 (حتی توضیح می‌دهد که چرا باید یک 747 باشد) مکث نمی‌کند.

«Inception» کار سختی انجام می دهد. این کاملاً جنس اصلی است، از پارچه جدید بریده شده است، و در عین حال با اصول اولیه فیلم های اکشن ساختار یافته است، بنابراین منطقی تر است.

شاید در «Inception» هم نقاط ضعفی وجود داشته باشد، اما نمی توان آن را پیدا کرد.

باید گفت که در ابتدای فیلم، تماشاگر نمی‌داند که در رویای کسی است تا اینکه دام کاب (لئوناردو دی کاپریو) با سایر اعضای تیمش در وسیله نقلیه خود ظاهر می‌شود.

فیلم تاثیرگذار بود به نظر می رسد که مغز را در حالت گیجی فرو می برد. فیلمبرداری، طرح داستان و بازیگری با استعداد همگی به زیبایی مطلق فیلم کمک کردند.

 رویاها چیزی است که همه ما با آن آشنا هستیم، کریستوفر نولان از آن استفاده کرد و تک تک جنبه های یک رویا را در قالب یک فیلم به نمایش گذاشت.

 این فیلم داستانی چند لایه دارد که پیچیده و غیرخطی است، اما با این وجود نولان با مهارت و تجربه از آن استفاده کرد و نتیجه آن فیلمی با فیلمبرداری نفس گیر و طرحی جذاب شد. 

در حالی که ایده دزدی رویا یک داستان علمی تخیلی است، تماشای فیلم ممکن است در این مورد تردید ایجاد کند. دلیل آن دیدگاه منحصر به فرد کریستوفر نولان و اجرای فوق العاده او از فیلم است.

این فیلم در سال 2010 اکران شد و با بردن جوایز بسیاری نشان داد که نولان بیهوده ده سال را برای آن هدر نداده است.

اگر تا به حال این داستان جذاب و هیجان انگیز با اکشن های خارق العاده آن را تماشا نکرده اید درنگ نکنید.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا